” اگر آگاهی بالا رود، هر فردی خودش یک محافظ می شود. در کشورهای دیگر هر فردی خودش یک محافظ محیط زیست است و افراد خودشان را بی طرف نمی دانند. چون می دانند نابودی محیط زیست، باعث نابودی زندگی آن ها می شود. در یکی از ایالات بزرگ استرالیا تعداد
Fish inspectors 12 نفر است که قرار است کمتر هم شوند چون آنجا هر فردی خودش یک ناظر محیط زیست است. اگر کسی خطایی انجام دهد مورد شماتت اطرافیانش قرار میگیرد. ولی در ایران این آگاهی وجود ندارد.”{۴۵COIN5}.
ب.۴) دسته مفهومی بعد ” فرهنگ سازی ” است که نظر تعدادی از مصاحبه شوندگان به شرح ذیل میباشد :
” فرهنگ ساختنی نیست بلکه باورکردنی است. باید این ها تمرین شود تا در ضمیر ناخودآگاه افراد جایگزین شود. مردم درخصوص خیلی چیزها اطلاع ندارند و نمی دانند که باید به چه چیزی توجه نمایند. برای مثال در روستاهای دورافتاده می توان به مردم توضیح داد که اگر از یوزپلنگ حفاظت کنند میتوانند از عواید ناشی از توریست هایی که برای دیدن آن ها میآیند استفاده نمایند.”{۴۹COIN3}.
” آگاهی و فرهنگ به هم مرتبط اند، افراد آگاه تر نمود فرهنگی بارزتری دارند، بخشی از فرهنگ از دانش و آموزه های دینی نشأت میگیرد از مادر به فرزند، فرهنگ بومی و سنتی، هنر بومی، نقش های روی قالی، منبت (بدون الگو). یک بخشی آموزشی است، انتقال دانش و باورها است که به فرهنگ تبدیل می شود. فرهنگ خواستگاه آموزش است. در وجدان جمعی اثر دارد. مسائل محیط زیستی یک حس احساس مسئولیت ایجاد
میکند که میتواند آموزش داده شود که این خودآگاهی که اتفاق می افتد باعث می شود احساس مسئولیت بیشتر شود که در کشورهایی که این امر بیشتر است نمود پیدا میکند. فرهنگ و آموزش لازم و ملزوم یکدیگرند، یکی بستر دیگری می شود (مثل ماسوله که پشت بام یکی حیاط خانه دیگری است)، که به این ترتیب ساخته شده و بالا میروند.”{۷۶COIN4}.
ب.۵) دسته مفهومی بعد ” ذهنیت سازی ” است که نظر تعدادی از مصاحبه شوندگان به شرح ذیل میباشد :
” بچه ها از حیوانات نمی ترسند ولی ما به آن ها می گوییم دست نزن، بزنش، کثیفه، گازت می گیره. اعتقادات دینی ما میگوید که سگ را نباید دست بزنیم، چون نجسه. ولی این حق را به ما نمی دهد که آن را بکشیم”{۶۲COIN2}.
“یک سری از گونه ها هستند که به آن ها گونه های Flagship (گونه هایی که برای تهییج افکار عمومی، گرفتن حمایت های مردمی و بینالمللی مورد استفاده قرار می گیرند مثل پاندا) میگویند، که همه مردم آن ها را دوست دارند، عکسشان را روی لباس هایشان چاپ میکنند. ولی کسی مثلا به کرم خاکی توجهی نمی کند، این ها را باید یک جور دیگر دوست داشت، بستگی دارد چگونه به آن نگاه کنیم ما نسبت به این ها Image بد داریم. مارها بسیار زیبا اند. ولی میگویند چندشه یا مثلا آفتاب پرست یا ایگوآنا یا خفاش. “{۷۱COIN2}.
” مغز ما اگر اطلاعات کافی بهش نرسد خودش اطلاعات میسازد که ممکن است با خرافه، اساطیر و افسانه ها آمیخته شود، چون در جوامعی که سطح آموزش پایین تر و آذوقه فکری کمتری دارند، خرافه بیشتر دیده می شود. به کسی ۷۲ ساعت اطلاعات نرسانیم دچار توهم می شود، مغز برای خودش اطلاعات را بازسازی میکند، برای اینکه از کار نیافتد. اگر به مغز خوراک ندهیم خرافه سازی صورت میگیرد، خرافه میتواند بستر فرهنگی، مذهبی، سنتی، اجتماعی و نژادی پیدا کند. آموزش میتواند فرهنگ را هدایت کند. جایی که فرهنگ و آموزش هم سو می شود خرافه را به راحتی نمی پذیرند.”{۸۲COIN4}.
” ما باید طرز فکرمان به طبیعت را عوض کنیم، هر گونه ای که عبور میکند اگر ازش خوشمان نیاید از بین می بریم، چرا، یک سوسکه، یک مگس، و و و. موضوع اینجا است که اگر هر فردی یک سوسک بکشه دیگر چیزی از جمعیت سوسک ها باقی نمی ماند، چرا باید آن را بی اهمیت بدانیم، باید سعی کنیم نگرش جامعه را عوض کنیم، در خارج از کشور این اندازه ای که ما به انواع گونه ها صدمه وارد میکنیم، صدمه نمی زنند”{۷۰COIN9}.
۴ ـ ۲ ـ ۳٫ تم فرهنگ تفکر زیست نگر
در این بخش توسعه فرهنگ حمایت از محیط زیست را در قالب عملکرد و یک سیستم فرهنگی حمایت از محیط تحت عنوان فرهنگ تفکر زیست نگر بیان میکنیم و با بهره گرفتن از نظر خبرگان طی مصاحبه های
نیمه ساختاریافته سعی در بسط مفهوم فوق به عنوان یک مفهوم جدید در جهت حفظ محیط زیست بر آمدیم.
نتایج به دست آمده درخصوص این تم به شرح ذیل به دست آمد :
جدول ۴ ـ ۳٫ تم فرهنگ تفکر زیست نگر و دسته های مفهومی مستخرج شده از کد گذاری
تم
دسته های مفهومی
فراوانی در مصاحبه ها
فرهنگ تفکر زیست نگر
اخلاق محیط زیستی
۷۳COIN2/21COIN10/43COIN11
تفکر زیستی
۹۹COIN4
ج.۱) اولین دسته مفهومی تم فرهنگ تفکر زیست نگر ” اخلاق محیط زیستی” است که چند نمونه از مباحث اشاره شده توسط مصاحبه شوندگان مربوط به این دسته مفهومی به صورت ذیل بیان
می شود:
” اخلاق محیط زیستی Environmental ethic شامل تفکر زیستی است و آن را در بر میگیرد که مکاتب مختلف محیط زیست درخصوص آن بحث زیاد کردهاند”{۷۳COIN2}.
“Environmental ethics believes in the ethical relationship between human beings and the natural environment. Human beings are a part of the society and so are the other living beings. When we talk about the philosophical principle that guides our life, we often ignore the fact that even plants and animals are a part of our lives. They are an integral part of the environment and hence have a right to be considered a part of the human life. But, it is clear that they should also be associated with our guiding principles as well as our moral and ethical values. We are cutting down forests for making our homes. We are continuing with an excessive consumption of natural resources. Their excessive use is resulting in their depletion, risking the life of our future generations. Is this ethical?}”21COIN10{.