از این نقطه نظر فرد باهوش کسی است که در هنگام قرار گرفتن در یک جمع بتواند احساسات و عواطف دیگران را بخوبی درک کند و با آن ها رابطه خوب برقرار کند( خسرو جاوید ۱۳۸۱، ۵۴).
کسلر[۱۴] نیز در ابعاد غیر عقلانی هوش عمومی تأکید کردهاست . عبارت زیر بیانگر تأکید وکسلر بر مفهوم هوش هیجانی است .
سوال اصلی این است که آیا تواناییهای غیر عقلانی یعنی هیجانی و نظری عوامل غیر عقلانی که تعیین کننده هوش اند وجود دارد چنان که مشاهده آتی تأیید کننده این فرضیه باشد نمی توان فرض کرد که بتوان هوش کلی را بدون لحاظ کردن عوامل غیر عقلانی محاسبه کرد (لیپر[۱۵] ۱۹۴۸به نقل از بار- ان ۱۹۹۷، ۱۱۷) اظهار کرد : تفکر هیجانی قسمتی از تفکر منطقی است و به هوش کلی آن ها کمک میکند.
این فرضیات اولیه پس از نیم قرن دراندیشه استاد دانشگاه بار وارد گارنر تبلور شد وی دیدگاه سنتی متخصصان به اوایل قرن بیستم از هوش هیجانی راوسعت بخشید او معتقدبودکه هوش هیجانی (یا به قول خود او هوش شخصی) است. بعد هیجانی مفهوم هوش چند وجهی وی شامل دو جز کلی است که تحت عنوان (قابلیت های درون روانی) و (مهارت های بین فردی) مطرح شده اند.
هوش درون فردی هوشی است که به ما کمک میکند تا با آنچه انجام میدهیم افکارمان، احساساتمان و به تمامی روابطی بین این امور معنا ببخشیم با این وجود میتوانیم یاد بگیریم خودمان وهیجاناتمان را به خدمت بگیریم.
هوش بین فردی هوشی است که به ما امکان تنظیم روابط با دیگران-همدلی با آن ها-برقراری ارتباطات شفاف –وبرانگیختن آن ها وفهم ارتباط بین آن ها رافراهم میسازد.با این هوشچ میتوانیم به دیگران الهام ببخشیم واعتمادشان را به خودمان خیلی سریع جلب کنیم.
گاردنر(۱۹۹۷) خاطر نشان میکند که هسته هوش بین فردی (توانایی درک وارائه پاسخ مناسب به روحیات – خلق وخود – انگیزش ها – و خواست های افراد دیگر است ). وی اضافه میکند که در هوش درون فردی کلید خود شناسی عبارت است از: آگاهی داشتن از احساسات شخصی خود وتوانایی متمایز کردن واستفاده از آن ها برای هدایت رفتار خویش.
کلمن( ۱۹۹۵) سالووی (۱۹۹۰) توصیف مبنایی خود را از هوش هیجانی بر اساس نظریه گاردو توسعه دادند. آن ها دریافتند که افراد در تشخیص احساسات خود ودیگران باهم متفاوت هستند وبرای نخستین بار مفهوم هوش هیجانی را بسط دادند (کلمن ۱۹۹۴، ۴۵-۱). و اوایل ۱۹۹۵ بر آن شدند که کتابی در مورد سواد آموزی هیجانی تالیف کنند. آن ها برای این کار از تعدادی مدارس دیدن کردند تا ببینند مدارس بر رشد هیجانی دانش آموزان از چه روش هایی استفاده میکنند. آن ها همچنین جهت تالیف خود مطالعاتی داشتند و سرانجام کتابی در سال ۱۹۹۵ تحت عنوان هوش هیجانی توسط کلمن تالیف می شود. اطلاعاتی پیرامون مغز –هیجانات ورفتار گرد آوری نموده وبرخی از عقاید خودرا نیز در بار-آن (۱۹۹۷) مدلی چند عاملی برای هوش هیجانی تدوین کردهاست وی معتقد است که هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی ها و مهارت های است که فرد را برای کنار آمدن با محیط و کسب موفقیت در زندگی تجهیز میکند و در این کتاب عنوان کردهاست. صفت هیجان هوش رکن اساسی است که آن را از هوش شناختی متمایز کند از دیدگاه بار- آن (۱۹۹۹) هوش هیجانی دارای ابعاد عاملی است .وی ۱۵ بعد هیجان را عنوان میکند که با بهره گرفتن از خرده مقیاسهای پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن اندازه گیری می شود هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی- هیجانی طی زمان رشد تغیر میکند و می توان آموزش و برنامه های اصلاحی مانند تکنیک ها در زمان آن ها را بهبود بخشید.
۲-۳- مفهوم هوش هیجانی از دیدگاه بار-آن
اصطلاح هوش هیجانی هنوز در فرهنگ لغت نیامده است و تعریف و حدود آن هنوز کاملا مشخص نشده است افرادی که قصد تعریف این مفهوم را دارند باید تا جایی که ممکن است این مفهوم را روشن دقیق وعملیاتی تعریف کنند این رویکرد باعث می شود که مفهوم هوش هیجانی قابل لمس تر شود و در نتیجه اندازه گیری و کاربرد آن راحت تر شود هوش هیجانی به وسیله بار-آن به این صورت تعریف شده است :
یک دسته از مهارت ها استعدادها وتوانایی های غیر شناختی که توانایی موفقیت فرد رادر مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش میدهد.
بنابرین هوش هیجانی مدیران یکی از عوامل مهم در تعیین موقعیت دانشجو در دانشگاه است ومستقیما پیشرفت دانشجو را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش هیجانی با سایر تعیین کننده های مهم (توانایی فرد در مقابله با اقتضاهای محیط)از قبیل آمادگی های زیست پزشکی –استعداد هوش شناختی و واقعیتها و محدودیتهای محیطی در تعامل است.این رویکرد مطابق با دیدگاه تعاملی است که به وسیله آلن بیرو پذیرفته شد که تأکید میکند سنجش باید به طور جدی به عوامل شخصی وشرایط محیطی در پیشبینی رفتار توجه داشته باشد(اپستین[۱۶]۱۹۷۹، ۵۵۸-۵۴۷). همچنین برای این دیدگاه تأکید میکند و بیان میکند که این سوال از بین موقعیت کدامیک مهمتر است؟ یک سوال بی معنایی است چرا که یک رفتار همیشه یک تابع مشخص از شخص و موقعیت است .
از آن جای که رفتار هرگز در خلائ رخ نمی دهد و همیشه در متن یک موقعیت رخ میدهد این بی معنی است که درباره مشخصات رفتار فرد صحبت کنیم بدون این که موقعیتی را که رفتار در ان اتفاق افتاده را مشخص کنیم(بار-آن ۱۹۹۷، ۱۱۱).
مدل بار-آن از هوش هیجانی چند عاملی و مربوط به استعداد برای عملکرد است تا خود عملکرد این مدل همچنین فرایند مدار است تا نتیجه مدار. ماهیت جامع این مدل مفهومی بر اساس گروهی از مؤلفه های عاملی(مهارت های هوش هیجانی)و روشی که آن ها تعریف میشوند قرار دارد.
بار-آن اصطلاح هوش هیجانی را به این دلیل برای این سازه به کار برده است که هوش هیجانی مجموعه ای از توانایها، مهارت ها و ظرفیتهایی است که برای سازگاری مؤثر با زندگی استفاده می شود. صفت هیجان به معنای تأکید بر این نکته که این نوع خاص از هوش شناختی متفاوت است به کاربرده شده است.
استفاده بار-آن از اصطلاح هوش شبیه تعریف کسلر از هوش است در نهایت اصطلاح موفقیت که در این تعریف بار-آن از هوش هیجانی به کار رفته است به این صورت تعریف می شود نتیجه نهایی تلاشهای یک فرد برای موفق شدن وبه اتمام رساندن این اصطلاح خیلی ذهنی است وتحت تاثیر شرایط اجتماعی است به عنوان مثال موفقیت در یک مطالعه میتواند در نظر برخی از افراد به صورت گرفتن نمرات بالا، رفتن به یک مدرسه خوب، دریافت بورس تحصیلی، دریافت تقدیر نامه تحصیلی و دریافت مدرک خاص تفسیر شود.
گلمن” در هوش هیجانی ۵ مؤلفه را مد نظر قرار میدهد:
۱-خودآگاهی
به معنی “درک عمیق و روشن از احساسات، هیجان ها، نقاط ضعف وقوت، نیازها و سائق های خود”.
۲-خود مدیریتی
خودتنظیمی ازنظر گلمن (۱۳۶۸) به معنی توانایی تنظیم احساسات خودو به کارگیری درست هیجانات و هدایت آن ها درجهت رسیدن به اهداف است، که این تواناییمتکی بر توانایی خودآگاهی است. او معتقد است که خودکنترلی قابل یادگیری است.
۳-خودانگیزی