ارزش های بازار
ارزش دفتری خالص دارایی های مشهود
دارایی های نامشهود
رشد
بازسازی
شایستگی فردی
ساختار داخلی
ساختار خارجی
کارایی
پایداری/ ریسک
رشد رشد رشد
بازسازی بازسازی بازسازی
کارایی کارایی کارایی
پایداری/ ریسک پایداری/ ریسک پایداری/ ریسک
شکل۲-۲: طبقه بندی سویبی از طریق چارچوب ناظر دارایی نامشهود[۱۱۷]
منظور از شایستگی فردی کارکنان؛ توانایی و ظرفیت آن ها برای عمل کردن در موقعیت ها و شرایط مختلف است و منظور از ساختار داخلی هم، شامل: فرهنگ رسمی و غیررسمی داخل سازمان ونیز شامل: حق الامتیازها، مفاهیم، مدل ها و پایگاه داده ها و سیستم های داخلی است و ساختار خارجی، شامل: روابط سازمان با مشتریان، عرضه کنندگان، شهرت و مارک های تجاری است.
به عقیده سویبی، شایستگی فردی کارکنان (سرمایه انسانی) برای یک سازمان حیاتی است، بخاطر اینکه بدون وجود آن، سازمان قادر به فعّالیت نیست و این شایستگی، شامل: مهارت ها، آموزش، تجربیات و غیره است (همان منبع ،صص۴۲۳-۴۳۶).
- یوستک و همکاران، سرمایه فکری را به دو قسمت، شامل کالاهای نامشهود و شایستگیهای نامشهود تقسیم میکنند، که کالاهای نامشهود، دارایی هایی هستند که می توان آن ها را خرید و فروش کرده و به نحو مناسب از آن ها حفاظت و ذخیره نمود، مانند: کپی رایت ها، علائم تجاری[۱۱۸] و طراحی ها، دانش فنی، رازهای تجاری و فرانشیزها[۱۱۹].
همچنین یوستیک و همکاران[۱۲۰] معتقد هستند که کالاهای نامشهود را می توان به شکل عینی تری[۱۲۱] ارزش گذاری کرد، اما شایستگی های نامشهود به عوامل متمایز و مشخصی از مزیت رقابتی اطلاق می شود که یک شرکت را از سایر رقبا، متمایز میکند که شامل: شایستگی نوآوری، شایستگی ساختاری، شایستگی بازاری و منابع انسانی است. این شایستگی ها، قسمت نرم یک کسب و کار هستند و ارزش گذاری آن خیلی دشوار است(سیدرامن ،۲۰۰۲،صص ۱۴۸-۱۲۸)[۱۲۲].
طبقه بندی ادوینسون و مالونه[۱۲۳] (۱۹۹۷) این دو نفر در طرح ارزش اسکاندیای [۱۲۴] خود، سرمایه فکری را در دو جزء سرمایه انسانی[۱۲۵] و سرمایه ساختاری[۱۲۶] ارائه کردهاند، که شکل آن به صورت زیر است:
شکل۲-۳ : طرح ارزش اسکاندیا
سرمایه ساختاری دو سرمایه سازمانی و مشتری را در نظر گرفتند و برای سرمایه سازمانی نیز دو سرمایه فرآیندی و نوآوری را مطرح کردند.
در این طبقه بندی، سرمایه سازمانی، شامل: فلسفه سازمان، سیاست ها و سیستم هایی برای استفاده از قابلیت های سازمان است، سرمایه فرآیندی شامل: تکنیکها و رویه ها و برنامه هایی است که پیاده میشوند و تحویل کالا و خدمات را ارتقاء میدهند و سرمایه نوآوری شامل: مالکیت معنوی و سایر دارایی های نامشهود دیگر است (کننان ،۲۰۰۴،صص ۴۱۳-۳۸۹)[۱۲۷] .
- طبقه بندی چن و همکارانش (۲۰۰۴) آن ها معتقد هستند که سرمایه فکری از چهار طبقه و عنصر زیر تشکیل شده است:
الف) سرمایه انسانی ب) سرمایه مشتری پ) سرمایه نوآوری ت) سرمایه ساختاری
ولی آن ها معتقد هستند که این ساختار و اجزاء سرمایه فکری بسیار ضعیف و شکننده است مگر اینکه با یک سری روابط مستمری و به هم پیوسته ای حمایت شوند در واقع آن ها بر روابط بین اجزاء سرمایه فکری تأکید بیشتری دارند تا بر اجزاء آن.
سرمایه
مشتری
سرمایه
نوآوری
سرمایـــه ساختاری
سرمایه
انسانـی
شکل۲-۴ : مدل چن و همکاران[۱۲۸] از سرمایه فکری و روابط بین آن ها
-
- سرمایه انسانی؛ نمایانگر دانش ضمنی قرار گرفته در ذهن و افکار کارکنان است. سرمایه انسانی؛ یک منبع مهم از نوآوری و بازآفرینی یک شرکت است و سرمایه انسانی؛ به صورت ترکیبی از شایستگیها، طرز فکر و خلاقیت کارکنان تعریف می شود. شایستگی کارکنان، در واقع بخش سختافزاری سرمایه فکری است که شامل: دانش، مهارت ها و استعدادهای کارکنان است و منظور از دانش؛ دانش فنی و دانش دانشگاهی است و مهارت های کارکنان در واقع توانایی انجام وظایف و تکالیف عملی کارکنان است که از طریق تمرین حاصل می شود و برخی از آن ها از طریق تحصیلات به دست می آید. طرز فکرها در واقع بخش نرمافزاری سرمایه فکری است که شامل انگیزه برای کار و رضایت از کار است و در واقع به عنوان پیش شرطی برای نمایش شایستگی های کارکنان در نظر گرفته می شود. خلاقیت کارکنان آن ها را قادر میسازد تا از دانش خود استفاده کنند وبطور مستمر نوآوری داشته باشند و بنابرین عامل مهمی در گسترش وایجاد سرمایه فکری یک شرکت است.
- سرمایه ساختاری با سیستم و ساختارهای یک مؤسسه سروکار دارد و در واقع روتینهای یک کسب و کار است. یک مؤسسه با سرمایه ساختار قوّی می تواند شرایط مساعد و مناسبی را برای استفاده و بهره- برداری از سرمایه انسانی ایجاد کند و به سرمایه انسانی اجازه دهد تا از توان بالقوه خود نهایت استفاده را ببرد و بنابرین؛ باعث افزایش سرمایه نوآوری و مشتری می شود. سرمایه ساختاری را میتوان به صورت فرهنگ، ساختار سازمانی، یادگیری سازمانی و فرآیندهای عملیاتی و سیستمهای اطلاعاتی تقسیم کرد. هر کدام از اجزاء سرمایه ساختاری می توانند بر روی سه سرمایه دیگر و بخصوص سرمایه انسانی، تأثیر بگذارند و متقابلاً از آن ها تأثیر بپذیرند. برای مثال، یک فرهنگ قوی میتواند عامل مهمی در انگیزش کارکنان باشد. سرمایه نوآوری به ارائه ترکیب جدیدی از عوامل حیاتی و ضروری تولید در درون یک سیستم تولیدی اطلاق می شود. این سرمایه می تواند شامل: محصولات جدید، تکنولوژی های جدید، بازار جدید و مواد جدید و ترکیب جدید باشد.
با افزایش اهمّیت دانش، سرمایه نوآوری، به جزء مهمی از سرمایه فکری تبدیل می شود و این سرمایه میتواند به سه جزء؛ موفقیتهای نوآوری، مکانیسمهای نوآوری و فرهنگ نوآوری، تقسیم شود.
- سرمایه مشتری به ارزش دانش قرار گرفته شده در کانالهای بازاریابی یک سازمان، اطلاق میشود که یک مؤسسه از طریق انجام کسب و کارهای خود، آن را خلق و ایجاد می کند. در مقایسه با سه سرمایه دیگر این سرمایه دارای اثرات مستقیم بیشتری بر روی تحقق ارزش یک شرکت است و به طور فزایندهای به عامل مهمی در کسب و کارها تبدیل شده است (چن ،۲۰۰۴،صص ۱۰۰-۸۵)[۱۲۹]