اما نتایج بررسی آن ها نشان داد که عملکردهای شناختی بیماران در درمان جایگزینی مواد با متغیرهای درمان آن ها همراه است (رپیلی، فابریتوس، کالسکا و الهو، ۲۰۱۲). برای بررسی عمل و عکس العمل رانندگی در افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون وبوپرنورفین سویکا و همکاران (۲۰۰۵) عملکردهای شناختی ۶۲ بیمار وابسته به مواد مخدر را که تحت درمان نگهدارنده با متادون و بوپرنورفین بودند را در ابتدای شروع درمان و ۸ تا ۱۰ هفته بعد از شروع درمان در ادراک دیداری[۴۸]، توجه انتخابی[۴۹]، هوشیاری[۵۰] ، واکنش پذیری[۵۱] و تحمل به تنش[۵۲] با یکدیگر مقایسه کردند. در ابتدا و قبل از شروع پژوهش ۱۶ نفر (۲۶%) از در مان خارج شده بودند و آزمون ها بر روی ۲۴ بیمار تحت درمان متادون و ۲۲ بیمار تحت درمان با بوپرنورفین اجرا شد. ۳۹ نفر از شرکت کنندگان (۸۵%) از ۴۶ بیمار در هفته ۸ تا ۱۰ از حشیش، بنزودیازپین ها و سایر مواد مخدر استفاده کرده بودند. فقط ۷ نفر آزمایش ادرارشان منفی بود. در ابتدا تفاوتی در آزمون های توجه و فراخنای ارقام و سیالی واژگان بین دو گروه وجود نداشت. اما ۸ تا ۱۰ هفته پس از درمان، بیماران تحت درمان با بوپرنورفین در بعضی از خرده آزمون ها مانند آزمون دید محیطی[۵۳] ( دو خرده آزمون ردیابی و سرعت واکنش) نتایج بهتری را در تکلیف ردیابی نشان دادند. ولی در سرعت واکنش تفاوتی در بین دو گروه مشاهده نشد. در آزمون سرعت واکنش گروه تحت درمان با بوپرنورفین خطای کاذب کمتری نسبت به گروه متادون داشتند. بین دوز مصرفی بوپرنورفین و نتایج بعضی از خرده آزمون ها ارتباط متوسطی وجود داشت. هم چنین بین سن و زمان واکنش و مدت زمان وابستگی به مواد مخدر و نتایج برخی از خرده آزمونها ارتباط کمی وجود داشت. نتایج بالینی این پژوهش تمایل به عملکرد روانی – حرکتی بهتر در گروه تحت درمان با بوپرنورفین در مقایسه با گروه تحت درمان با متادون را در برخی از حوزه های مورد آزمایش نشان میدهد، اما تفاوت قابل توجهی در بسیاری از آزمون ها به دست نیامد. بعضی از محدودیت های این طرح شامل تعداد کم نمونه و تعداد بالایی از تست مثبت حشیش یا دیگر مواد در هر دو گروه بود (سویکا، هوک، کاگر، لهنر، کوفتر، ۲۰۰۵: گیاکموزی همکاران، ۲۰۰۸).
۳-۱۰-۲- مطالعات مدیریت دارو
روتنبرگ و همکاران (۱۹۷۷) نشان دادند که یک دوز اضافی تا ۱۰ میلی گرم در ۱۲ بیمار تحت درمان نگهدارنده با متادون که روزانه ۲۰ تا ۷۰ میلی گرم متادون مصرف میکنند بر روی عملکرد آن ها در مجموعه ای از آزمون ها که شامل آزمون ضربه زنی با انگشت، سرعت واکنش دیداری، حذف رقم (اندازه گیری توجه مستمر) و فراخوان فوری و با تأخیر است اثری ندارد (روتنبرگ، اسکوتنفلد، مایر، کراس و گروس،۱۹۷۷؛ نقل از مینتز، ۲۰۰۷). گوران و همکاران (۱۹۹۹) اثرات افزایش دوز متادون را در بیماران نشان دادند. آن ها در یافتند که افزایش دوز متادون در بیماران اغلب تا ۳۳% بر روی عملکرد ۱۸ بیمار تحت درمان با متادون که دوز روزانه آن ها ۲۰ تا ۸۰ میلی گرم بود (متوسط دوز روزانه ۴۴ میلی گرم) تأثیری ندارد (کوران، بولتون، ونگیگرانت و اسمیت، ۱۹۹۹؛ نقل از مینتز، ۲۰۰۷ ).
لینی و همکاران (۲۰۰۳) با بهره گرفتن از طرح گروههای مستقل افراد وابسته به مواد مخدر را که تحت درمان نگهدارنده با متادون و بوپرنورفین بودند را در آزمون شبیه سازی رانندگی با توجه به مقدار (دوز) مصرف دارو با یکدیگر مقایسه کردند. گروه متادون شامل ۱۰ آزمودنی با مقدار متوسط ۴۸ میلگرم مصرف روزانه متادون و گروه بوپرنورفین شامل ۱۱ آزمودنی با مقدار متوسط ۱۴٫۴ میلی گرم مصرف روزانه بوپرنورفین بودند. نتایج پژوهش آن ها تفاوتی را در بین عملکرد دو گروه نشان نداد. علاوه بر این هیچ یک از گروههای، تحت دارو درمانی نسبت به گروه شاهد که از نظر سن همتا شده بودند آزمون را بدتر انجام ندادند.
با توجه به این فرضیه که بوپرنورفین آسیب کمتری وارد میکند در این پژوهش عدم آسیب در گروه متادون احتمالاً به دلیل مقدارمصرف، کم متادون بوده است (لینی، دایتز، رومبولد،ردمن و ترایگز، ۲۰۰۳؛ نقل از مینتز، ۲۰۰۷).
در یک پژوهش دو سر کور و طرح درون آزمودنی متقاطع مینتز و همکاران (۲۰۰۴) با بهره گرفتن از دوز مزمن بوپرنورفین/ نالوکسان (۳۲٫۸ ،۱۶٫۴ ،۸٫۲ میلی گرم قرص های زیرزبانی) در معتادان وابسته به مواد مخدر را، پس از یک دوره ۱۰-۷ روزه بعد از تکرار دوز مورد نظر بررسی کردند. نتایج پژوهش آن ها نشان داد فقط یک اختلال قابل توجه در عملکرد حافظه رویدادی[۵۴]در بیماران مصرف کننده دوز ۳۲٫۸ میلی گرم نسبت به ۱۶٫۴ و ۸٫۲ میلی گرم بوپرنورفین/نالوکسان دیده شد. با توجه به اینکه اختلال در حافظه رویدادی فقط در بالاترین دوز دیده شد. در دارو درمانی با بوپرنورفین توصیه به تجویز دوز ۲۴-۴ میلی گرم شده است. از محدودیت های این پژوهش عدم وجود گروه دارونما و گروه شاهد است(مینتز،کوریاو استارین، ۲۰۰۴؛ نقل از مینتز ۲۰۰۷).
۱۱-۲- خلاصه
سوء استفاده از مواد مخدر در حدود ۴/۰ درصد از جمعیت جهان را در محدوده سنی ۶۴- ۱۵ سال را تحت تأثیر قرار داده است (دفتر سازمان ملل متحد جرم و جنایت، ۲۰۰۷؛ نقل از رپیلی، فابریتوس، کالسکا و الهو، ۲۰۱۲). بسیاری از افراد موفق به کامل کردن درمان نمی شوند و در ترک مواد مخدر شکست می خورند. درمان استاندارد برای این افراد درمان جایگزینی مواد مخدر است که به عنوان درمان نگهدارنده مواد مخدر شناخته شده است (رپیلی و همکاران ، ۲۰۱۲). در برنامه های گذشته قطع مواد مخدر در معتادان تأکید بر بستری شدن بیماران وجود داشت ولی در حال حاضر تأکید بر روی درمان جایگزینی و به صورت سرپایی است. در درمان جایگزینی هدف قطع مواد مخدر در درجه اول نیست بلکه کاهش خطرات و آسیب هایی است که در ارتباط با مواد مخدر وجود دارد. هم چنین بهبود یک پارچگی اجتماعی و قطع دور باطل مصرف مواد و اعمال مجرمانه مربوط به مواد مخدر است (ویچن و همکاران، ۲۰۰۵).