۲-۱۷-۱-۳-۵- معیارهای کلیدی در رابطه با تأمینکنندگان
این دسته از معیارها مربوط به حوزه خرید هستند. مشکلاتی که عمدتاًً ناشی از تأمینکنندگان و محیط بیرونی بوده و بر ما تحمیل میشوند، توسط این دسته از معیارها قابل شناسایی هستند. با در اختیار داشتن زنجیره تأمین قوی و برنامهریزی دقیق در ارتباط با این موضوع و با در نظرگرفتن استراتژیهای سازمان، میتوان معضلات موجود را برطرف کرد و یا واکنشهای متناسب با آن را از خود نشان داد تا ریسکهای مختلف به صفر برسند( پرکان و شیخ زاده، ۱۳۸۶).
۲-۱۷-۱-۳-۶-معیارهای کلیدی در ارتباط با بازار
مجموعه این معیارها، بیانگر عملکرد مناسب یا نامناسب ما در بخش فروش است. شاید یکی از علتهای اساسی در افزایش موجودی کالا و اثرات منفی آن، بروز مشکلات در این بخش باشد. این مسئله به وسیله معیارهای زیر تا حد زیادی قابل شناسایی است(همان منبع).
۲-۱۷-۲-تلههای نقدینگی در حوزه مدیریت موجودی
ممکن است مبالغ بسیاری از موجودی نقدی، به موجود کالا و زیرمجموعههای آن تبدیل شده و تبعات منفی زیادی را برای سازمان به همراه آورد. ممکن است بسیاری از این تبدیلها غیرقابل برگشت باشند و سرمایه شرکت از این طریق از بین برود. لذا دستهای دیگر از معیارها را معرفی کردهایم که نشاندهنده چنین مشکلاتی در حوزههای مختلف موجودی هستند. البته این معیارها عمدتاًً کیفی هستند (همان منبع).
.
۲-۱۷-۲-۱-وجوهی که در حوزه موجودی خرج شده و غیرقابل برگشت است:
الف- ضایعات: محاسبه ضایعات بر اساس تفاوت حاصل از مصرف واقعی و مصرف استاندارد به دست میآید.
ب- موجودی کالای غیرقابل فروش: هر گاه بین تولیدو فروش چند دوره، تناسب و رابطه منطقی وجود نداشته و یا به عبارتی، طی چند دوره عرضه با تقاضا تناسب نداشته باشد، نشاندهنده این است که احتمالاً محصول موردنظر، غیرقابل فروش بوده و یا در فروش آن با مشکل مواجه شدهایم.
پ – خریدهای غیراقتصادی: عمده نتایج این قسمت مربوط به حوزه خرید میشود. عدم هماهنگی این حوزه با حوزههای دیگر، بویژه مالی و برنامهریزی مواد، منجر به بروز مشکلات فراوانی در مدیریت موجودی کالا میشود.
۲-۱۷-۲-۲-پولهایی که در قالب موجودی رسوب کرده و با اقداماتی خاص قابل برگشت هستند:
الف- پیش پرداختهای سررسید شده و تسویه نشده بابت خرید کالا و خدمات از داخل و سفارشات خارجی: این مباحث عمدتاًً مربوط به حوزه خرید و ارتباط آن با دیگر حوزههاست.
ب- موجودی مواد اولیه و کار در جریان ساخت که در خط تولید مانده است: بخش دیگری از داراییهای جاری صنایع و واحدها را مواد اولیه و کار در جریان ساخت باقیمانده در خطوط تولید تشکیل میدهد که دلیل این امر میتواند تغییر محصول تولیدی و واگذاری مسئولیت تولید محصول جدیدی به واحد تولید باشد.
پ- موجودی مواد اولیه و کار در جریان ساخت که در انبار مانده است.
ت- موجودی کالای ساخته شده و راکد در انبارها
ث- موجودی کالای ساخته شده که نهایی نشده است (به انبار کالای ساخته شده تحویل نشده است).
۲-۱۷-۲-۳-تعهدات پنهان در حوزه موجودی کالا
در فرایند فروش، ممکن است مواردی وجود داشته باشد که مشتری، اجناس خود را دریافت نکرده و یا ناقص دریافت کرده باشد. در این حالت، در بخش فروش ضعف هماهنگی وجود دارد. از سوی دیگر، بابت نگهداری کالاها، هزینه پرداخت میشود یا مشتری از این بابت ناراضی است.
الف- فاکتورهای بدون تحویل کالا
ب- نواقص تحویل جنس به مشتری
۲-۱۷-۳- معیارهای کیفی عمومی
این معیارها، راهحلی سریع و ساده برای ارزیابی کلی هر یک از حوزهها و تعیین مهمترین حوزههای دارای مسئله، به منظور بررسی تخصصیتر هستند. در مواردی که هیچ معیاری برای ارزیابی وجود نداشته باشد و یا معیار مناسبی برای ارزیابی در دسترس نیست، از این معیارها نیز میتوان استفاده کرد( پرکان و شیخ زاده، ۱۳۸۶).
۲-۱۷-۳-۱-تجزیه و تحیل مقایسهای
این روش در مواردی کاربرد دارد که استاندارد خاصی برای مقایسه وضعیت مورد رسیدگی با موقعیت مشابه وجود ندارد. این تحلیل را میتوان از دو طریق انجام داد:
• مقایسه عملکرد جاری با عملکرد گذشته
• مقایسه عملکرد دایره مورد رسیدگی با سازمانی مشابه، ضعف این روش این است که «احتمالاً در مقایسه دو سازمان مجزا، ولی مشابه، امکان شناسایی عواملی که تفاوتهای موجود بین دو سازمان را توجیه میکند، وجود نخواهد داشت»( همان منبع).
۲-۱۷-۳-۲-استفاده از استانداردهای جایگزین (استانداردهای صنعت)
بسیاری از گروهها و سازمانها، مانند واحدهای تولیدی، بیمارستانها و بانکها از استانداردهایی یکسان و قابل مقایسه برای ارزیابی استفاده میکنند. از این استانداردها میتوان برای مقایسه سازمانها در فعالیتها مشابه استفاده کرد(همان منبع).
معایب این روش
• میانگینهای ملی و آمارهای عمومی، به ندرت با شرایطی خاص منطبق میشوند. برای ارزیابیهای دقیق، استفاده از این روش کاری بیهوده است.
• میانگینهای ملی یا آمارهای یک دست، بسیار کمیاب هستند.
۲-۱۷-۳-۳-آزمون منطقی بودن
از این روش در صورتی استفاده میشود که نتوان دو روش قبلی را به کار برد. این روش، مبتنی بر تجربیات کارشناس از سیستمها و عملکردهای مختلف دیگر است.
در این آزمون، سه معیار اساسی زیر مدنظر گرفته میشود:
-
- اقتصادی بودن
-
- کارایی
- اثربخشی
موجودی کالای ناباب، ملزومات بیش از حد، غیبت زیاد کارکنان، سوءاستفاده از منابعی مانند وسایل نقلیه و حسابهای هزینه، کوتاه در پردازش اسناد و مدیریت وجوه نقد و دیگر موارد مشابه، نمونههایی هستند که میتوان آن ها را از طریق آزمون منطقی بودن، مورد ارزیابی قرار داد(پرکان و شیخ زاده، ۱۳۸۶).
۲-۱۷-۴- الزامات تخصصی در حوزه مدیریت موجودی
یکی از دیگر روشهای درک صحت و سلامت یک سیستم، بررسی بخشهای مختلف آن است. در این قسمت، سعی داریم هر حوزه را به تفکیک مورد بحث قرار دهیم.
۲-۱۷-۴-۱- حوزه پیشبینی