۱-۱۰- اختلال احتکار
اختلال احتکار یا ذخیره کردن با مشکل مداوم دور انداختن اموال یا دل کندن از آن ها، صرف نظر از ارزش واقعی آن ها، در نتیجه نیاز خیالی نیرومند به ذخیره کردن اجناس و ناراحتی مرتبط با دور انداختن آن ها مشخص می شود. اختلال احتکار با جمع کردن طبیعی تفاوت دارد. برای مثال، نشانه های اختلال احتکار به انباشته شدن تعداد زیادی اموال منجر می شود که به قدری مکان های زندگی را پر میکند و به هم می ریزد که از مصرف آن ها به طور قابل ملاحظه ای چشم پوشی می شود. نوع اکتساب افراطی اختلال ذخیره کردن، که اغلب اما نه همه افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن را توصیف میکند، از جمع آوری، خریدن، یا دزدیدن بیش از حد اجناس تشکیل می شود که مورد نیاز نیستند یا جایی برای نگهداری آن ها وجود ندارد(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).
برای سنجش احتکار از مقیاس بعدی صفات احتکار که شامل پنج سوال است و تجمع اشیا که به نظر افراد دیگربیش از حد است و مشکل در دور انداختن اشیا را می سنجد از ازمودنی خواسته می شود که به هر سوال با بهره گرفتن از یک مقیاس پنج درجه ای (صفر=اصلا تا چهار=بی نهایت)پاسخ دهد. دامنه نمرات این پرسشنامه صفر تا بیست میباشد ونمره بیش از هشت نشان دهنده ی تمایلات شدید احتکار است.
۱-۱۱- باورهای وسواسی
باور وسواسی شامل کمال گرایی و انعطاف ناپذیری میباشد. افراد دارای صفات وسواسی اشتغال فکری قابل توجه با جزئیات، نظم قوانین و برنامه ها دارند. آن ها علاقه و تعهد شدید به کار احساس میکنند. اما کمال گرایی آن ها اغلب مانع تکمیل کارها می شود. آن ها اشتغال فکری با الگوهای غیر قابل کنترل از افکار و اعمال را دارند و این اشتغال فکری گاهی در عملکرد اجتماعی و شغلی دخالت میکند(برهمند، ۱۳۸۷).
در پژوهش حاضر باورهای وسواسی نمره ای است که فرد در پرسشنامه ی باورهای وسواسی لیتون[۲۴](۱۳۸۸)، در زیر مقیاس های مسئولیت، کمال گرایی و کنترل افکار کسب میکند. نمرات بین ۵/۱ تا ۵/۲ انحراف معیار به عنوان سطح زیاد و بالاتر از ۵/۲ به عنوان سطح شدید باورهای وسواسی در نظر گرفته شده است.
۱-۱۲- عدم تحمل بلاتکلیفی
عدم تحمل بلا تکلیفی به صورت باورهایی در زمینه ضرورت یقین و قطعیت، پتانسیل مقابله با تغییرات غیر قابل پیشبینی، و کارایی مناسب در موقعیت هایی که ماهیت گنگ و مبهمی داشته باشد تعریف شده است(ربیعی و خرم دل، ۱۳۹۳). عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان یک سوگیری شناختی تعریف شده است. که بر چگونگی دریافت، تفسیر و پاسخ دهی به موقعیت های نامطمئن در یک سطح شناختی، هیجانی و رفتاری تاثیر میگذارد. به طور اختصاصی، عدم تحمل بلاتکلیفی خود را از طریق تمایل بیش از اندازه به پیدا کردن راه حل های فشارزا و عذاب آور نشان میدهد. باور به اینکه وقایع غیر منتظره، منفی هستند، باید مورد اجتناب واقع شوند و فکر اینکه، نامطمئن بودن در مورد آینده، چندان هم بد نیست. علاوه بر این عدم تحمل بلاتکلیفی، وقتی که با یک موقعیت نامطمئن مواجه هستیم، منجر به ناتوانی در انجام کار می شود(ابوالقاسمی، ۱۳۹۲).
در این پژوهش برای سنجش تحمل بلاتکلیفی از مقیاسی که توسط فریستون[۲۵] و همکاران(۱۹۹۴)، برای سنجش میزان تحمل افراد در برابر موقعیت های نامطمئن و حاکی از بلاتکلیفی طراحی شده است استفاده می شود.این ابزار۲۷ سوال دارد و بر روی یک مقیاس ۵ درجه ای به سوالها پاسخ داده می شود. در پژوهش حمیدپور، اندوز و اکبری اعتبار با روش آلفای کرونباخ برابر ۸۸/۰ واعتبار بازآزمایی برابر ۷۶/۰ به دست آمد. همسانی درونی در این پژوهش برای این پرسشنامه ۸۹/۰ برآورد شده است.
۱-۱۳- باورهای فراشناختی
فلاول(۱۹۷۹)، فراشناخت را به عنوان هر گونه دانش یا فرایند شناختی که در ارزیابی، نظارت یا کنترل شناخت مشارکت دارد تعریف میکند(ربیعی و خرم دل، ۱۳۹۳). فراشناخت یک مفهوم چند بعدی است که شامل دانش(مانند باورهای مثبت و منفی)، پردازش و راهبردها(نشخوار فکری، نگرانی، سرکوبی و یا ارزیابی مجدد) می شود که ارزیابی، نظارت یا کنترل شناخت را بر عهده دارند. نظریه پردازان فراشناختی بین دو جنبه فراشناخت تمایز قائل اند. این دو جنبه عبارتند از:۱) دانش فراشناختی ۲) تنظیم فراشناختی.
دانش فراشناختی، باورهایی است که افراد درباره معنای شناخت و افکار خود دارند. دانش فراشناختی ذر حیطه اختلالات هیجانی میتواند مثبت یا منفی باشد. تنظیم فراشناختی، به دامنه ای از راهبردها اشاره دارد که فرایند پردازش اطلاعات را تسهیل و یا با مشکل مواجه میکند، به عبارت دیگر پاسخ هایی هستند که افراد برای کنترل فعالیت های سیستم شناختی شان به کار میبرند(ربیعی، ۱۳۹۰).
در این پژوهش برای سنجش باورهای فراشناختی در نمونه مورد نظر از پرسشنامه فراشناختی ولز که یک مقیاس ۳۰ سوالی خود گزارشی است که حیطه های فراشناختی زیر را در پنج مقیاس جداگانه اندازه گیری میکند:۱)باورهای مثبت درباره ی نگرانی ( مانند نگرانی به من کمک مکند تا با مسائل مقابله کنم ).باورهای منفی دربارۀ نگرانی که با کنترل ناپذیری و خطر مرتبط هستند ( برای مثال,وقتی نگرانی ام شروع می شود نمی توانم جلوی آن را بگیرم ). ۳) اطمینان شناختی ضعیف ( برای مثال,حافظه ضعیفی دارم). ۴) لزوم کنترل افکار ( برای مثال,ناتوانی در کنترل افکارم نشانه ی ضعف من است) ۵) خوداگاهی شناختی( برای مثال به نحوه کارکرد ذهنم توجه زیادی دارم). سوالات برروی یک مقیاس لیکرتی از موافق نیستم=۱ تا کاملا موافقم=۴ پاسخ داده می شود. استفاده می شود.
فصل دوم:
مبانی نظری پژوهش
در این فصل ابتدا به بررسی اختلال وسواسی-اجباری و اختلالات مرتبط با آن یعنی اختلال وسواسی-جبری،اختلال بدریخت انگاری بدن واختلال احتکارخواهیم پرداخت..سپس بعد از تشریح کامل این سه اختلال به بررسی سه مفهوم روان شناختی یعنی باورهای وسواسی،عدم تحمل بلاتکلیفی و فراشناخت که رابطه عمیقی با اختلالات وسواس دارند می پردازیم.
۲-۱ – اختلال وسواسی-جبری
همه ما حداقل گاهی اوقات افکار ناگوار و نامعقولی داریم.افراد بسیاری گاهی اوقات افکاری این چنین دارند:(ممکن است نسبت به کسی که دوستش دارم خشونت نشان دهم)، (آیا کاملا مطمئن هستم که تمام درها و پنجره ها را قفل کرده ام؟)، (آیا شیر آب را بستم؟)ما اکثرا وقتی این افکار واقع میشوند،توجه کمی به آن ها میکنیم و در صورت وقوع آن ها،فورا آن ها را از سر بیرون میکنیم.ولی افراد مبتلا به اختلال وسواسی-جبری(OCD) این گونه نیستند.خصیصه اصلی اختلال وسواسی-جبری وجود وسواس های فکری یا عملی مکرر و چنان شدید است که رنج و عذاب قابل ملاحظه ای برای فرد همراه دارد.این وسواس های فکری یا عملی سبب اتلاف وقت میشوند و اختلال قابل ملاحظه ای در روند طبیعی زندگی فرد،کارکرد شغلی،فعالیت های معمول اجتماعی،کارکرد تحصیلی یا روابط فرد ایجاد میکنند.بیمار مبتلا به اختلال وسواسی-جبری ممکن است فقط وسواس فکری،فقط وسواس عملی و یا هر دوی آن ها را با هم داشته باشد.