۱۳٫ نیازمندیهای استخدام: این سازمانها افرادی را جذب و استخدام میکنند که به جهتگیری بیشتر سازمان به سمت خلاقیت و نوآوری سرعت ببخشند و افراد در این گونه سازمانها، نیازمند توانایی ایجاد تعارضات و پیدا کردن روش های حل آن ها هستند.
۱۴٫شایستگی و مسئولیت: در این سازمانها شایستگی و احساس مسئولیت در قبال خلاقیت، بین تمامی نیروی کار تسهیم شده و هر شخصی در سازمان مسئولیت توسعه خلاقیت را بر عهده میگیرد(سلیمی،۱۳۸۷ص۱۴۵-۱۴۷).
۲-۲۳ موانع خلاقیت
خلاقیت به عمل درآوردن پتانسیلهای ذهنی، فکری و سازمانی است به عبارتی در درون ذهن، فکر و منابع و امکانات سازمانی یک ایده جدید نهفته است و نه در وراء آن، بنابرین میتوان نتیجه گرفت که در سازمانها جلوگیری و حذف عوامل بازدارنده ظهور خلاقیت از وجود و اثبات استعداد خلاقیت مهمتر است. مدیران با رفع موانع خلاقیت در سازمان، گام مؤثری را در جهت تبلور خلاقیت سازمانی برداشته و موجب بروز فکرهای جدید و خلاقانه خواهند شد( پور فرج عمران،۱۳۸۷)
عواملی که بر خلاقیت افراد در سازمانها تأثیر منفی میگذارد
۱٫ ارزیابی افراد بر مبنای انتظارات: افراد خلاق به خاطر ترس از ارزیابی عملکرد خود به راحتی نمیتوانند فعالیت کنند. زیرا در این شرایط فقط به دنبال برآوردن انتظارات خواهند بود.
۲٫ نظارت و مراقبت: افراد اگر احساس کنند که در حین کار چشمانی مراقب آن ها است، کمتر خلاق خواهند بود.
۳٫ پاداش: اگرچه پاداشها محرکهای خوبی هستند اما ضرورتاً همیشه انگیزاننده نیستند. افراد خلاق بیشتر به دنبال رضایت درونی هستند تا پاداشهای ملموس.
۴٫ رقابت: افرادی که در کارشان با دیگران در حال رقابت هستند، خلاقیت کمتری خواهند داشت.
۵٫ انتخاب محدود: افرادی که در انتخاب چگونگی انجام کار محدود هستند، کمتر خلاق میباشند.
۶٫ گرایش به پاداشهای بیرونی: افرادی که به محرکهای بیرونی همانند محرکهای مالی، پست و مقام، نشانها و ارتقاء فکر میکنند، خلاقیت کمتری خواهند داشت. ( پور فرج عمران،۱۳۸۷)
۲-۲۴ خلاقیت و فرهنگ
امروزه ثابت شده است که خلاقیت یک ویژگی صرفاً ذاتی نیست، بلکه همه ی انسانها با درجات گوناگونی از این استعدادها وتوانایی برخوردار هستند.میزان این برخورداری متاثر از عوامل مختلفی مثل هوش ، محیط اجتماعی ، خانواده و بخصوص فرهنگ جامعه است .در واقع خلاقیت مقابله ای واقع بینانه با یک مسئله، درگیری وجذب شدید آگاهی وهوشیاری ومرتبط ساختن موارد بایکدیگر به نحوی تکامل یافته است. خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد فکر یا مفهوم جدید . به تعبیردیگر خلاقیت توانایی پرورش یا بوجودآوردن یک انگاره یا اندیشه ی جدید است. خلاقیت عبارت است از : طی کردن راه های تازه یاپیمودن راه طیی شده قبلی به روش نوین. ازدیدگاه سازمانی خلاقیت به معنی ارائه فکر وطرحی نوین برای بهبود وارتقای کیفیت یاکمیت فعالیتهای سازمان است. بطورمثال افزایش بهره وری، افزایش تولیدات وخدمات ویا کاهش هزینه های تولید یا خدمات به روشی بهتر(شمس اسفندآباد،۱۳۸۹،ص۱۸۲).
۲-۲۵ نوآوری و فرهنگ
همان طور که اشاره شد نوآوری به معنای خلق یا ایجاد و یا ساختن یک چیز جدید است. حال این چیزجدید الزاماًً مادی وشی گونه نیست بلکه میتواند یک تصمیم جدید، اتخاذ یک راه جدید، ایجاد یک قانون جدید و… باشد.
بطورکلی نوآوری در خلاء اتفاق نمی افتد و فرهنگ به عنوان بستر نوآوری ، ایفای نقش میکند. درصورتی که فرهنگ حاکم برای ایده ها و ایده پردازی ارزش قایل نباشد وبه آن ارج ننهد ، هرنوآوری قبل از بروز در نطفه خفه می شود. نوآوری از دوجهت وابسته به فرهنگ است: ۱- عنصر نو از عناصری که بالقوه در فرهنگ جامعه وجود دارند، به وجود میآید زیرا هیچ چیز نمی توانداز هیچ زاده شود. ۲- افراد جامعه زمانی خواستارعنصری نو میشوند وآنرا فراهم می آورند که فرهنگ جامعه چنین اقتضاء کند. درباره ی نکته ی اول باید گفت ، هرفرهنگ مرکب ازعناصر گوناگون است و هرعنصر یا ویژگی فرهنگی، کارکرد یاوظیفه ای خاص دارد، لذا همه ی نیازهای جامعه به وسیله کارکردهای عناصر فرهنگی برآورده میشوند. هنگامی که جامعه درجریان مبارزه با طبیعت پا به مرحله ی تازه ای میگذارد دچار نیازمندیهای جدیدی می شود که عناصر فرهنگی موجود قادر به رفع آن ها نیستند، از اینرو ابداع عناصرجدید ضروری بنظر میرسند وابداع آن ها بدون استفاده از عنصرهای موجود امکان پذیر نیست. بنابرین جامعه با آمیختن برخی از عناصر فرهنگی موجود عناصر نو می آفریند.
گاهی جامعه به عنصر فرهنگی جدید دست مییابد بی آنکه عنصرهای قبلی خودرا از دست بدهد اما گاهی ایجاد یک عنصرنو مستلزم نسخ عنصر یا عناصری کهنه است چنان که کشف فلز موجب نسخ ابزارهای سنگی واستخوانی شد. درچنین مواردی یک عنصر فرهنگی جای عنصر دیگر را میگیرد وبه اصطلاح « جابجایی فرهنگی» روی میدهد. درخصوص نکته ی دوم باید دانست اولا، هر نوآوری هنگامی صورت می پذیرد که مورد احتیاج جامعه ونیزدر استطاعت نظری و عملی جامعه باشد. ثانیاًً نوآوری که با نیازمندی ها وتوانایی جامعه متناسب نباشد واز بیرون جامعه به درون آن راه یابد، به ندرت میتواند در جامعه نقش فعالی بیابد ودگرگونی های ژرفی به باورآورد. برخلاف آن هرنوآوری که پاسخگوی حاجتی واقعی باشد به شتاب رواج مییابد (شجاعی، ۱۳۸۷،ص ۷۸-۷۷).
۲-۲۶ باورهای فرهنگی وخلاقیت ونوآوری
یکی از عوامل مؤثر درایجاد خلاقیت و نوآوری، باورهای فرهنگی جامعه است. غالباً جوامع سنتی و توسعه نیافته برخوردار از فرهنگ خاص گرایانه و محافظه کارانه وشدیداً پایبند به حفظ شرایط موجود و دفاع از ارزشها وهنجارهای فرهنگی و اجتماعی خود هستند، این جوامع نگاهی منفی به تغییر و نوآری دارند و
-
- .glomseth ↑
-
- . rabbinz ↑
-
- . lotanz ↑
-
- . rabbinz ↑
-
- .rendseip ↑
-
- . rabbinz ↑
-
- . allen ↑
-
- . morris ↑
-
- . peters & vatherman ↑
-
- .gordon ↑
-
- .oraeili ↑
-
- . deil & keindy ↑
-
- .espendar ↑
-
- . schein ↑
-
- . chester ↑
-
- . elton Myo ↑
-
- . chandan ↑
-
- . parsons AGIL Model ↑
-
- . robbins pattern ↑
-
- . makkenzi ↑
-
- . hard factor ↑
-
- .brain ↑
-
- . peters & waterman ↑
-
- .brain ↑
-
- . kert levin ↑
-
- .denison ↑
-
- . stanly davis ↑
-
- . william ouhieh ↑
-
- . edgar schein ↑
-
- . clokhohen ↑
-
- . samear ↑
-
- . spenser ↑
-
- .greendexg ↑
-
- . plunkett ↑
-
- .koontz ↑
-
- . george ↑
-
- . gordon ↑
-
- . greendexg ↑