بازاریابی داخلی این روابط را از طریق درک شناخت و دوستی تنگاتنگ، اعتماد و تعهد توسعه داده و ایجاد میکنید. فرضیه اصیلی که بازاریابی داخلی به آن تکیه دارد این است که رضایت کارمند، رضایت مشتری را به دنبال دارد. در کسبوکارهایی که سرعت جابجایی کارمند در آن ها به عنوان یک شاخص رضایت کارکنان بالا باشد، رضایت مشتریان بیرونی پایین است. در مقابل در کسبوکارهایی که سرعت انتقال کارمند پایین است، بالا بودن رضایت مشتری تثبیتشده است مشاهده میشود که نگرش و رفتارهای کارکنان، ادراکات مشتریان را به طور مثبت یا منفی تحت تأثیر قرار میدهد. بهویژه خصوصیاتی مانند دوستی، هیجان و توجه
کارکنانی که در تماس با مشتریان هستند، ادراکیات مشتریان از کیفیت خدمات را در جهت مثبت تحت تأثیر قرار میدهد. نظیر تمامی فعالیتهای کسبوکار، هدف از برنامه های بازاریابی داخلی نیز افزایش سود و سهم بازار از طریق افزایش رضایت مصرفکننده بیرونی است. در راستای این هدف، نظم و ترتیب مهمی که باید انجام گیرد، توسعه یک فرایند و امکان اجرای فرآیندی است که کارکنان ارضاء شوند (صدقیانی و همکاران، ۱۳۹۲).
تعهد مدیریت
برای اجرای هر برنامهای، تعهد مدیریت یکی از شرایط کلیدی اجرای اثربخش میباشد.
بازاریابی داخلی موفق با تعهد مدیر ارشد آغاز میگردد (هیدس، داویس و جکسون، ۲۰۰۴)[۲۵] و اعتقاد داشتن به مزایای آن ازجمله رضایت کارکنان، کیفیت محصولات، سودآوری و غیره پیشنیاز بحرانی توسعه تعهد لازم است. بدون تعهد مدیر ارشد هر تلاشی برای بازاریابی داخلی اتلاف تلاش، زمان و سایر منابع سازمان میباشد. بازاریابی داخلی تنها زمانی موفق خواهد بود که مدیران ارشد به تحقق آن متعهد باشند و این تعهد را با تمامی کارکنان در میان گذارند. رهبران حامی و درگیر به عنوان یکی از عوامل کلیدی پیادهسازی موفقیتآمیز بازاریابی داخلی برشمارده میشوند و اکتساب تعهد لازم ایشان، مقدم بر تعهد سایر کارکنان درگیر در فرایند اجرا میباشد.
بوشاف وچینی(۲۰۰۰) تعهد مدیریت به بازاریابی داخلی را به وسعت اینکه چگونه تیم مدیریت یک سازمان نیازهای کارکنان را درک میکند و به ارزشها و مراقبتها در مورد رفاه و رضایت کارکنان اشاره میکند، تعریف میکنند. تعهد مدیریت در چگونگی ارائه خدمات به کارکنان تحت عنوان اراده مدیر به بهبود کیفیت خدمات واحد سازمانی خود برای انجام بهتر کارها برای مشتریان است. بوشاف و جینی(۲۰۰۰) ، باباکوس و همکاران(۲۰۰۳) تعهد مدیرت را ارزیابی از تعهد سازمان به پرورش، توسعه، پشتیبانی و پاداش کارکنان خود برای رسیدن به تعالی خدمات تعریف کردند. تعهد مدیریتی بهطورکلی توجه به تعهد سازمان در برابر کارکنان است و تعهدی است که توسط مدیران نسبت به کارکنان که شالوده سازمان هستند یا تلاش در جهت حمایت از افزایش عملکرد دارند، صورت میگیرد.(درخشنده و همکاران،۱۳۹۱)
از منظر دیدگاههای جدید مدیریت، سرمایه انسانی هر سازمان، نسبت به سایر سرمایه هایی که در اختیار دارد از برتری برخوردار بوده و توجه به سرمایه عظیم انسانی از سوی مدیران، دستیابی به جایگاه بالاتر سازمان در حوزه فعالیت خود نسبت به سایر رقبا را باعث خواهد شد. بر اساس نظر سورشچاندار، راجندرن و انان سرمان[۲۶](۲۰۰۲)، چگونگی ارائه خدمات از سوی مدیران به کارکنان و مزایای ناشی از آن از جایگاه ویژهای برخوردار میباشد. عدم توجه به ارتقای سطح خدماتدهی به کارکنان در هتل داری موجب عقبافتادگی و یا حتی شکست آن ها در این صنعت شده و چهبسا باعث صدمات مالی و اجتماعی شدید به ذینفعان آن صنعت، دولت و یا سایرین گردد. نقش محوری تعهد مدیریت در چگونگی ارائه خدمات به کارکنان موضوعی غیرقابلانکار میباشد و تعهد و دیدگاه مدیریت سطوح عالی، نیز پیششرط و لازمه ارائه خدمات باکیفیت است(باباکوس و همکاران، ۲۰۰۳)
بوشاف و جینی(۲۰۰۰) معتقدند که گرچه فاصله مدیریت عالی از کارکنان سطوح عملیاتی تا حدی زیاد است لیکن تعهد مدیر عالی سازمان برای برتری خدمات و بهبود روشها در قبال کارمندان از ضروریات است تا آن ها بتوانند به طور مؤثر در راستای دستیابی به اهداف سازمان تلاش کنند. همچنین مدیریت سطح بالای سازمان بایستی همواره در ارتقای سطح خدمات نقش ایفا کند )زیمکه[۲۷]،۱۹۹۱) در اکثر تحقیقات صورت گرفته تعهد مدیریت در چگونگی ارائه خدمات به کارکنان از دیدگاه خود آن ها و رؤسا سنجیده شده است. فارستر[۲۸](۲۰۰۰) معتقد است که این مفهوم بایستی از دیدگاه کارمندان سنجیده شود، زیرا خواستها و نیات خیرخواهانه مدیران آنچنان معنا پیدا نمیکند مگر اینکه کارمندان به معنای واقعی کلمه آن را دریابند و آن را لمس کنند. در این پژوهش نیز تعهد مدیریت در چگونگی ارائه خدمات به کارکنان به عنوان ارزیابی کارکنان از تعهد یک سازمان به حمایت، پیشرفت، پشتیبانی و پاداش دادن به کارکنانش جهت دستیابی به خدمات برتر و بهتر، تعریفشده است. ازجمله روشها و معیارهای تعهد مدیریت در چگونگی ارائه خدمات به کارکنان، استخدام، گزینش، کارکنان باسابقه، آموزش، پاداشها، توانمندسازی،و مرور عملکرد است.
اجماع نظر تحقیقات صورت گرفته پیشین به این نکته دلالت دارند آموزش، توانمندسازی، احترام، ارتباطات، پاسخگویی و پاداشها بهترین معیارها برای انجام تحقیق در خصوص تعهد مدیریت در چگونگی ارائه خدمات به کارکنان هستند (باون و لاولر[۲۹]، ۱۹۹۲؛ هارت، هسکت و ساسر[۳۰]۱۹۹۰). آموزش، توانمندسازی، احترام، ارتباطات، پاسخگویی و پاداش همگی نقش مهمی را در استنباط واکنشهای مؤثر از کارکنان ایفا میکنند. هیچکدام از این عوامل بهتنهایی برای ایجاد رضایت شغلی و تعهد سازمانی در کارکنان برای رسیدن به سطوح بالاتر عملکرد سازمان کافی نیست. در واقع اجرای همزمان آموزش، توانمندسازی، احترام، ارتباطات، پاسخگویی و پاداش است که موجب تأثیر چشمگیر و قابلملاحظه بر رضایت شغلی و نگرش کاری کارکنان و متعاقباً عملکرد آن ها میگردد (باباکوس و همکاران، ۲۰۰۳).
توسعه فرضیهها و روابط بین متغیرها
تعهد مدیریت برای بازاریابی داخلی و نگرش کاری کارکنان