کاستر، ورشر، کرومبز، وندم (۲۰۰۵) در راستای تبیین و بسط یافته فوق، در یک تکلیف پروب دات چهرههای تهدیدی با شدت کم و زیاد، با سه مدت زمان ۱۰۰ هزارم ثانیه، ۵۰۰ هزارم ثانیه و ۱۲۵۰ هزارم ثانیه به آزمودنیها ارائه کردند. نتایج نشان داد که تمام افراد به چهرههای تهدیدی بالا در شرایط ۱۰۰ هزارم ثانیه توجه میکنند که این سوگیری در شرایط ارائه بسیار کوتاه نشان از دخالت فرآیندی خودکار است. همچنین تنها افراد با اضطراب بالا به سمت محرکهای تهدیدی خفیف، سوگیری توجه را نشان دادند. در شرایط ۱۲۵۰ هزارم ثانیه این افراد توجه خود را به دور از تصاویر تهدیدی با شدت خفیف و بالا معطوف نمودند.
در مطالعهای دیگر کاستر، ورشر، کرومبز، وندم و ویرسما (۲۰۰۶) در دو آزمایش به بررسی این موضوع پرداختند که سوگیری توجه با تسهیل توجه به تهدید مرتبط است یا مشکل در بازگیری توجه از تهدید. در اینجا نیز با بهره گرفتن از آزمایه پروب دات، نتایج نشان داد که در ارائه ۱۰۰ هزارم ثانیه محرک، افراد با اضطراب بالا نسبت به افراد با اضطراب پایین توجه بیشتری به تصاویر به شدت تهدیدکننده نشان میدهند. علاوه بر این افراد مضطرب تمایل بیشتری به اجتناب توجه در ۱۲۵۰ هزارم ثانیه دارند. مشاهده اینکه سوگیریهای توجه در مدت زمانهای ارائه متفاوت دیده میشود، از آنجا مهم است که نشان میدهد سوگیری توجه وابسته به یک مرحله خاص از پردازش اطلاعات نیست اما ماهیت آن ممکن است وابسته به مرحله پردازش اطلاعات باشد.
۲-۲-۲- سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی
به منظور مطالعه سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی، نخستین تفسیرهایی که فرد در برابر یک موقعیت مبهم اجتماعی مطرح میکند، ارزیابی میشود و یا سناریویی از موقعیت مبهم اجتماعی به فرد ارائه میشود و از وی خواسته میشود تا از بین تبیینهای مشخص (تبیینهای مثبت، منفی و خنثی) محتملترین تبیین را برگزیند. مکانیزم روش مطالعه اینگونه است که از آنجا که موقعیتهای اجتماعی اغلب مبهم هستند، امکان تحریف آن ها بالا است (کلارک و ولز، ۱۹۹۵). از طرفی افراد با اضطراب اجتماعی محرکها را در جهت تأیید باورهای خود تعبیر میکنند. پس میتوان گفت برای مطالعه سوگیری تفسیر لازم است تا تفسیر فرد از یک موقعیت مبهم سنجیده شود. مطالعاتی که بر مبنای این پارادایمها صورت گرفتهاند، بروز سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی را اثبات نمودهاند؛ بدین ترتیب که افراد با اضطراب اجتماعی در موقعیتهای اجتماعی، تفسیرهای تهدیدآمیز بیشتر و تفسیرهای بیخطر کمتری را نشان میدهند (هاپرت[۲۰۰]، فوآ، فوور[۲۰۱]، فیلیپ[۲۰۲] و متیوز، ۲۰۰۳؛ واسیلوپولس[۲۰۳]، بانرجی[۲۰۴]، ۲۰۰۸).
امیر، فوآ و کولز (۱۹۹۸) در مطالعهای با هدف سنجش نوع تفسیر اطلاعات در اضطراب اجتماعی، به نمونهای از افراد با اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس-اجباری و بهنجار، ۲۲ داستان مبهم ارائه کردند که ۱۵ داستان اجتماعی و ۷ داستان غیراجتماعی را شامل میشد. برای هر داستان ۳ تفسیر ممکن ارائه شد: مثبت، منفی و خنثی. از آزمودنیها خواسته شد سه تفسیر موجود را به ترتیبی که به ذهنشان میآید، درجهبندی کنند. همچنین تفسیرها را به ترتیبی که به صورت معمول به ذهن فرد دیگری میآید، درجهبندی نمودند. محققین دریافتند که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی، در موقعیت مرتبط با خود، به احتمال بیشتری داستانهای اجتماعی را به صورت منفی تفسیر میکردند. در واقع این افراد تمایل به انتخاب تفسیرهای منفی برای وقایع مبهم داشتند، حتی وقتی تفسیر مثبت هم وجود داشت. این سوگیری در آزمودنیهای دو گروه دیگر مشاهده نشد.
کانستنس، پن، ایهن و هوپ (۱۹۹۹) نیز با هدف بررسی سوگیری در تفسیر محرکهای مبهم در افراد با اضطراب اجتماعی، الگوهای تفسیری ۴۷ دانشآموز با اضطراب اجتماعی بالا و ۴۷ دانشآموز با اضطراب اجتماعی پایین را تحلیل نمودند. نتایج نشان داد که دانشآموزان با اضطراب اجتماعی شدید درمقایسه با دانشآموزان با اضطراب اجتماعی خفیف، تفسیرهای تهدیدآمیز بیشتری از وقایع بین فردی مبهم نشان میدهند. اگرچه این سوگیری آنقدر شدید نبود که یک سبک تفسیری منفی آشکار را نشان دهد، اما با یک ناتوانی برای نشان دادن تفسیر مثبت در این افراد همراه بود. از آنجا که تفاوتهای گروهی در تفسیرهای مربوط به وقایع با محرکهای غیر اجتماعی مشاهده نشد، مطرح شد که محتوای خاصی در سوگیری تفسیر مرتبط با اضطراب اجتماعی وجود دارد.
نتایج مطالعه استوپا و کلارک (۲۰۰۰) فرض سوگیری تفسیر منفی در افراد با اضطراب اجتماعی را تقویت نمود. یافته ها نشان داد که افراد با اضطراب اجتماعی در مقایسه با افراد مبتلا به سایر اختلالات اضطرابی، موقعیتهای اجتماعی مبهم را منفیتر و موقعیتهای غیر مبهم و اندکی منفی را به صورت فاجعهآمیز تفسیر میکنند. آن ها به احتمال بیشتری این وقایع اندکی منفی را به خصوصیات منفی پایدار خود نسبت میدادند و معتقد بودند که آن رویداد یک پیامد منفی طولانی مدت و جدی دارد.
هاپرت، فوآ، فوور، فیلیپ و متیوز (۲۰۰۳) در بررسی سوگیری تفسیر در افراد با اضطراب اجتماعی با بهره گرفتن از تکلیف داستانهای ناتمام، به آزمودنیها که ۱۰۲ فرد با اضطراب اجتماعی شدید تا خفیف بودند، داستانهای ناتمامی ارائه دادند و از آن ها خواستند چهار تفسیر مثبت و منفیای که برای هر داستان ارائه شده بود را درجهبندی کنند. یافته ها نشان داد سوگیری منفی در تفسیر موقعیتهای اجتماعی با اضطراب اجتماعی همبستگی مثبتی دارد اما با عاطفه منفی به طور کلی مرتبط نبود. در مقابل، سوگیری مثبت در تفسیر موقعیتهای اجتماعی به میزان کمتری با عاطفه منفی کلی رابطه داشت و این رابطه معکوس بود.
هاپرت، پاسوپولتیا[۲۰۵]، فوآ و متیوز (۲۰۰۷) با طرح ارائه شنیداری سناریوها و ارزیابی کلماتی که فرد در تکمیل سناریوها انتخاب مینمود، نیز سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی را تأیید نمودند. آزمودنی جملات اجتماعی مبهم ناتمام را به صورت شنیداری دریافت میکرد و از وی خواسته شد هر تعداد پاسخ تک کلمهای را که به ذهنش میرسد، مطرح کند و در نهایت بهترین پاسخ را برای تکمیل جمله انتخاب کند. کل پاسخها، پاسخ اول و پاسخ نهایی تصدیق شده به صورت جداگانه بررسی شدند. نتایج نشان داد که افراد با اضطراب اجتماعی بالا در مقایسه با افراد با اضطراب اجتماعی پایین، تعداد بیشتری پاسخ منفی و اضطرابآمیز و تعداد کمتری پاسخ مثبت و خنثی ارائه کرده بودند و این در تمام اندازهگیریها مشاهده شد. علاوه بر این، مقیاس خودگزارشی برای سوگیری تفسیر نشان داد که ارزیابیهای منفیتر و اضطرابآمیزتر با اضطراب اجتماعی مرتبط است.