مشاغل : معماران، نقاشان، ملوانان.
– مهارت های بدنی – جنبشی : توانایی دستکاری اشیاء و تبحر جسمی.
مشاغل : جراحان، صنعتگران، رقاصان، ورزشکاران.
– مهارت های موسیقایی : حساس بودن نسبت به زیر و بمی، آهنگ، ریتم، و تن صداها.
مشاغل : آهنگ سازان، موسیقی دانان، شنوندگان ظریف و نکته سنج.
– مهارت های میان فردی : توانایی درک دیگران و تعامل مؤثر با آنها.
مشاغل : معلمان، متخصصان بهداشت روانی.
– مهارت های درون فردی : توانایی فهم خود.
مشاغل : عالمان الهیات، روان شناسان.
– مهارت های طبیعی : توانایی مشاهده الگوهای طبیعی و فهم نظام های طبیعی و مصنوعی ساخته انسان.
مشاغل : کشاورزان، گیاه شناسان، بوم شناسان، نقاشان چشم اندازها.
هیجان
رانندهای را تصور کنید که در جادهای رانندگی می کند. ناگهان ماشین دیگری به سرعت از یک جاده مخصوص وارد مسیر عبور وی می شود. راننده میترسد، احساس ناخوشایندی او را فرا میگیرد و عضلات بدنش منقبض میشوند. اثر این وضع بر رفتار او چشمگیر است. ناگهان ترمز می کند و فرمان را به سرعت میچرخاند. صدای گوش خراش ترمز و به دنبال آن صدای ناخوشایند شکستن شیشه و قر شدن گل گیر ماشین به گوش میرسد. راننده لحظهای به صندلی تکیه میدهد و ترس وی به خشم مبدل می شود. رانندهی آن ماشین او را ترسانده، برنامه او را به هم زده و به ماشین او خصارت وارد کردهاست. خشم نیز آثار چشم گیری بر رفتار او دارد. از اتومبیل بیرون می آید و با قیافه و حالت عصبانی به طرف ماشین دیگر میرود. وقتی به ماشین نزدیکتر می شود میبیند که راننده دیگر مجروح شده وصورتش خون آلود است. حالت تهوع، احساس گناه و احساس شدید همدردی مرد را فرا میگیرد؛ کمکهای اولیه را به راننده میرساند و تلفن می زند که آمبولانس بیاید. (موری[۲۸] ، ۱۹۶۴)
در این جا ما با هیجان ها سرو کار داریم. هیجان ممکن است پاسخ به یک موقعیت باشد، همان طور که ترس، پاسخ به یک تهدید است. هیجان ممکن است رفتار را برانگیزد (مثلاً خشم ممکن است ما را برانگیزد که ستیزه جویانه عمل کنیم). همچنین ممکن است به خودی خود یک هدف باشد. (روان شناسی عمومی، زهره مجد آبادی فراهانی، ۱۳۸۶)
تعریف هیجان:
هیجان، حالت احساسی است که مؤلفه های فیزیولوژیکی، شناختیو رفتاری دارد (کارسون و هاتفیلد[۲۹]، ۱۹۹۲). هیجانات شدید در سیستم عصبی خودکار، برپایی ایجاد میکنند (لودوکس[۳۰]، ۱۹۹۷). هر چه برپایی بیشتر باشد، شدت هیجان بیشتر است. همچنین ظاهراًً نوع برپایی بر هیجان تجربه شده تأثیر دارد. در ظاهر، واژه هیجان با احساس سروکار دارد نه با تفکر، اما شناختها، به خصوص تفسیرهایی که از معنای رویدادها می شود، جنبه مهمی از هیجانها را در بر می گیرند. در ترس که معمولاً در پاسخ به یک تهدید ایجاد می شود، این شناخت وجود دارد که شخص در خطر است و همچنین سیستم عصبی سمپاتیک نیز به حالت برپاست (تندی ضربان قلب وتنفس، عرق کردن، تنش عضلانی). هیجانها گرایشهای رفتاری را نیز در بر می گیرند. هیجان ترس با رفتار اجتناب یا فرار از موقعیت، همراه است این موارد در جدول ذیل آمده است.(روان شناسی عمومی، هیات مولفان، ۱۳۸۶)
جدول مؤلفه های هیجان (اقتباس از راتوس[۳۱]، ۲۰۰۱)
هیجان
فیزیولوژیک
شناختی
رفتاری
ترس
برپایی سمپاتیک
این باور که شخص در خطر است.
گرایشهای اجتناب
خشم
برپایی سمپاتیک و پاراسمپاتیک
ناکامی یا این باور که با شخص بد رفتاری شده است.
گرا یشهای حمله
هیجانها بسیار پیچیدهتر از آن هستند که ابتدا به چشم میخورند. در نگاه اول، همگی هیجانها را به عنوان احساس، میشناسیم. ما شادی و ترس را میشناسیم زیرا جنبه احساسی آنها طبق تجربه ما خیلی بارز هستند. وقتی با تهدیدی مواجه میشویم (ترس) یا به سمت هدفی یپیشرفت میکنیم (شادی)، تقریبا غیر ممکن است که متوجه جنبه احساسی هیجان نشویم. اما به صورتی که بینی، بخشی از صورت است، احساسها نیز فقط جزئی از هیجان هستند. (جان مارشال ریو، ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۱)
داده های تجربی نشان می دهند که هیجان نسبت به شناخت ابتداییتراست به این معنی که به لحاظ تاریخی– تکوینی بر آن تقدم دارد، همچنین مطالعات متعدد تصدیق کرده اند که هیجانات بر دامنهای از فرایندهای شناختی همچون سوگیری توجه، حافظه، قضاوتها و تصمیم گیری تأثیر میگذراند. (ولز[۳۲]، ۲۰۰۰، قلندری، ۱۳۸۳)
هیجانها می توانند نقش مهمی در تغییر نگرش داشته باشند. از سوی دیگر هیجان تأثیر زیادی بر تعاملات اجتماعی دارد. همچنین هیجان با پرخاشگری رابطه نزدیک و تنگاتنگی را دارا است. هیجان همچنین بر رفتار اجتماعی و تحکیم تضاد تأثیر می گذارد. برخی از مطالعات نشان داده اند که احتمال رفتارهای نوع دوستانه به طور پیچیدهای با هیجان و خلق و خو ارتباط دارد. چنانچه انتظار میرود هیجانها نقش مهمی در تداوم روابط اجتماعی نظیر دوستی و ازدواج دارا هستند حتی هیجانها در از دست دادن دوستان، شرکای و همدستان ما نقش دارند. هیجان ها خام و ناب نیستند آنها فرا خوانده میشوند و حداقل در انسان بازبینی، تنظیم، مهار و یا دستکاری میشوند. (اشتروبه وهیوستون[۳۳]، ۲۰۰۱، ترجمه اژهای و همکاران، ۱۳۸۳)
هیجان خواهی[۳۴]:
انسانها از نظرسطح پایه ارثی انگیختگی و واکنش پذیری نسبت به محرکهای محیطی، تفاوت دارند. منظور از سطح پایه انگیختگی این است که یک نفر بدون تحریک بیرونی، چقدر برانگیخته است. واکنش پذیری، به واکنش انگیختگی فرد هنگام قرار گرفتن در معرض تحریک بیرونی اشاره دارد.
هیجان خواهی نوعی صفت شخصیت است که با انگیختگی و واکنش پذیری ارتباط دارد. فرد زیاد هیجان خواه، تحریک بیرونی مداوم مغز را ترجیح میدهد، از کارهای تکراری کسل می شود، و همواره در جستجوی راه هایی برای افزایش دادن انگیختگی از طریق تجربیات هیجان انگیز است. فرد کم هیجان خواه، تحریک مغزی کمتری را ترجیح میدهد و کارهای تکراری را نسبتاً خوب تحمل می کند. به طور کلی، سازهی هیجانخواهی، مربوط می شود به اینکه سیستم عصبی مرکزی فرد (مغز و نخاع شوکی) تا چه اندازه به تغییر وتنوع نیاز دارد، به طوری که افراد هیجانخواه ترجیح می دهند فعالیتهای خود را تغییر دهند، کانالهای تلویزیون، داروها، و شریکان جنسی را عوض میکنند والی آخر. (ماروین زاکرمن[۳۵]، ۱۹۹۴)