جاذبهها و خطرات روسپیگری
در دنیای غرب جاذبه اصلی روسپی شدن نیاز مالی است. بیشتر روسپیان به علت ناتوانی در به دست آوردن پول زیاد در مشاغل مشروع، مجبور به تغییر کار شرافتمندانه هستند. به علاوه، برخی از آن ها معتاد به مواد مخدر شده، برای تامین مواد به پول نیاز زیادتری پیدا میکنند. گاه نیز شور و حال یک خوشگذرانی نامشروع ناشی از شب زنده داری و آزاد بودن از انظار عموم، برخی از زنان و مردان را به فحشاء سوق میدهد.
خطراتی که روسپیان با آن رو به رو میشوند، عبارت است از:
-
- احتمال دستگیری توسط پلیس.
-
- ابتلا به بیماری مقاربتی.
-
- مورد بد رفتاری قرار گرفتن توسط مشتریان.
- استثمار شدن به وسیله واسطهها.
گذشته از این، مشروع نبودن روسپیگری گاه آن ها را وارد دنیای تبهکاری میکند. در اکثر جوامع روسپیان به عنوان منفوران جامعه تلقی میشوند و خمین امر، بازگشت آنان را به زندگی عادی با مشکل مواجه میکند.
تعریف انحرافات جنسی
برای تعریف انحرافات جنسی ضابطهای دقیق و جهانی در دست نیست و در این زمینه جامعهشناسان، زیستشناسان و علمای علم اخلاق با یکدیگر توافق کامل و کلی ندارند.
جامعهشناسان چنانچه روشهاس لذت یا ارضای جنسی مورد قبول و تصویب جامعه نباشد، آن را انحراف جنسی میدانند. زیستشناسان در روابط جنسی فقط به تولید مثل و بقای نوع توجه دارند و هر گونه آمیزش جنسسی که در راه نیل به این هدف نباشد از نظر آن ها انحراف جنسی محسوب خواهد شد. این همان بیان فروید است که میگفت:« هر گونه ارضای میل جنسی که هدفش از حیطه تولید مثل باشد، انحراف جنسی محسوب میگردد.»
از نظر اخلاقی، به هر نوع ارضای جنسی که مورد نکوهش قرار گیرد و بلافاصله احساس ندامت دست بدهد، انحراف جنسی گفته میشود. کسی که بر خلاف تکلیف رفتار کند و مرتکب خلاف اخلاف شود، دچار ندامت و پشیمانی میگردد، از عذاب وجدان یا پلیس مخفی باطنی رنج میبرد، از خویشتن میگریزد، و خود را خوشبخت و سعادتمند نمییابد.
طبقهبندی انحرافات جنسی
به طور کلی، انحرافات جنسی را میتوان در سه دسته زیر طبقهبندی کرد:
-
- انحرافات جنسی که در اثر شدت یا ضعف میل یا فعالیت جسمی بروز میکند مانند سرد مزاجی.
-
- روابط جنسی که به علت انتخاب طرف مقابل« انحراف» نامیده میشود مانند همجنسبازی یا رابطه جنسی با حیوانات.
- روابط جنسی عادی که تحت شرایط ضد اجتماعی صورت میگیرد مانند روسپیگری.
در عین حال، برخی از دانشمندان انحرافات جنسی را فقط به دو گروه تقسیم میکنند:
۱-انحراف در هدف مثل همجنسبازی یا روابط با حیوانات.
۲-انحراف در تشفی انگیزه مثل خود نمایی یا چشم چرانی.
میزان جرائم و انحرافات جنسی
تعیین دقیق میزان جرائم و انحرافات جنسی از اطلاعات موجود در آمارهای جنائی بسیار دشوار است . زیرا در اثر استتار بسیاری از جرائم و انحرافات جنسی ، عده کمی از انحرافاتی که از طرف مأمورین انتظامی به دادسرها و یا دادگاه های کیفری گزارش میشوند ، قابل شناخت میباشند . اما کشف این ارقام سیاه نیز ما را به مشاهده تغییراتی که در انواع جرائم جنسی در یک محیط فرهنگی معینی به وجود میآید راهنمائی نمینماید ، و این شناخت برای جرم شناسان و کیفر شناسان اهمیت زیادی دارد .
متأسفانه سیستم قوانین کیفری در بیشترموارد بر مبنای مجازات مجرم بنا شده ، در حالی که به ریشه یابی و شناخت علل کمتر توجه میشود . علاوه بر این، بسیاری از جرائم مربوط به مجرمین یقه سفید کشف نمیشوند و یا آمارهای آن ها منتشر نمیشوند . زیرا جرائم عده زیادی از مجرمین به عنوان جرائم ناشناخته باقی می ماند . به عنوان مثال رفتارهای بعضی از افراد رده های بال هرگز به مرحله محازات نمیرسند . مانند جرائم و انحرافات جنسی طبقات بالا و مرفه ، اشخاص وابسته به نظام سیاسی ، و سرمایه داران بزرگ و صاحبان مشاغل رده های بالا و غیره . جرم شناسی روی این جرائم با اهمیت که بنظر بعضی از جرم شناسان ،مجرمین یقه سفید و یا به اصطلاح جنایتکاران اصلی نامیده میشوند تأکید فراوان دارد . کتله در این زمینه چنین می نویسد : شناخت ما از همه انحرافات و جنایات کامل نخواهد بود ، مگر اینکه ، این شناخت شامل ارقام سیاه هم باشد . بعلاوه کتله اضافه میکند که جرم شناسی نمیتواند بر این فکر پافشاری کند که از روی آمارهای قضایی و آمارهای زندانیان میتواند به همه آسیبهای اجتماعی احاطه داشته باشد . زیرا اگر چه بسیاری از جرائم مجرمان یقه سفید از سوی مقامات پلیش کشف و علامت گذاری میشوند ،ولی از سوی مقامات کیفری مورد رسیدگی واقع نشده و آن ها از اعمال مجازات مصون می مانند و یا در اکثر موارد جرائم و انحرافات طبقات بالای اجتماعی از سوی مقامات پلیس گزارش نمیشود و به صورت ارقام سیاه باقی می مانند .
کتله اضافه میکند که بین جرائم شناخته شده که احکام آن ها صادر شده است و تمام بزهکاریهائی که افراد در یک جامعه مرتکب میشوند ولی ناشناخته می مانند ، تقریباً یک رابطه ثابت وجود دارد .
اما رابطه ای که کتله از آن بحث میکند ، الزاماًً بر طبق نوع و یا شدت جنایات از جامعه ای به جامعه دیگر فرق میکند . در جامعه ای که انضباط قانون حکمفرما است و سازمان پلیس و دستگاه دادگستری نفوذ ناپذیر است ، یعنی هم قوه اجرائیه و هم قوه قضائیه با نهایت صداقت و درستی و با بی طرفی کامل اداره میشوند و با قاتلین و جنایتکاران تقریباً یکسان برخورد میشود ، هرگاه فردی مرتکب جرمیشود ، نمیتواند از تعقیب بر کنار باشد و قضات کیفری هم از اعمال کیفر مجرم در هر طبقه و موقعیت خود داری نمیکنند .
بعضی از متخصصان جرم شناسی سعی کردهاند تا میزان جرائم را که برای پلیس شناخته شده و تحت پیگرد قانونی قرار گرفته اند مورد ارزیابی قرار دهند . بنا به نظر رادزنویز تقریباً ۱۵ درصد کل جرائم و جنایات انجام شده در انگلستان رسماً ثبت و گزارش میشوند . آقای جونز رقم واقعی را بالاتر از آن میداند و معتقد است که حدود ۲۵ درصد کل جرائم ظاهر و گزارش میگردند و بقیه به صورت ارقام سیاه باقی می مانند ، باعتقاد ویهنرتعداد تخلفات جنائی شناخته نشده به انضمام تخلفات گزارش نشده بین حداقل دو مرتبه و حداکثر چهار و نیم مرتبه تعداد جرائم واقعی گزارش داده شده در آمارهای جنائی تغییر میکند . (همان منبع :۱۲۶)