به طور کلی، دوره واریز بستانکاران مدت زمانی را که طول میکشد تا حسابهای پرداختنی تسویه شوند را بیان می کند. معمولاً دوره واریز بستانکاران را برای دو منظور مورد استفاده قرار می دهند: یکی برنامه ریزی پرداختها و تهیه بودجه نقدی، و دیگری مقایسه آن با مهلتهایی که فروشندگان مواد اولیه و کالا برای دریافت مطالبات خود تعیین میکنند. نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت سرمایه در گردش نشاندهنده این است که بین دوره واریز بستانکاران و سودآوری شرکتها رابطه معکوس معناداری وجود دارد. از طرف دیگر، این نتیجه می تواند بیانگر این نکته باشد که شرکتهایی که سودآور میباشند، دوره واریز بستانکاران کوتاهتری دارند (محمدی، ۱۳۸۸).
۲-۱۱-۲- دوره وصول مطالبات
یکی دیگر از اجزای مدیریت سرمایه در گردش، دوره وصول مطالبات میباشد. به طور کلی، هدف اصلی مدیران شرکتها، افزایش ارزش شرکتشان میباشد. در این رابطه، مدیریت حسابهای دریافتنی می تواند در تحقق این امر مؤثر باشد. بسیاری از مدلهای مدیریت دارایی های جاری که در ادبیات مدیریت مالی گنجانده شدهاند، فرض میکنند که افزایش سود دفتری هدف اصلی تأمین مالی است که این مدل افزایش سود دفتری، بایستی با سایر اهداف مرتبط شود (مثل افزایش ارزش شرکت). راهکارهای افزایش ارزش شرکت همواره با ریسک و عدماطمینان همراهند. افزایش در حسابهای دریافتنی در یک شرکت، هم باعث افزایش سرمایه در گردش و هم باعث افزایش هزینه نگهداری و مدیریت حسابهای دریافتنی می شود که این هزینه ها، ارزش شرکت را کاهش میدهد. اما یک سیاست درست در مدیریت پرتفوی حسابهای دریافتنی می تواند ارزش شرکت را افزایش دهد (میچالسکی[۶۹]، ۲۰۰۷).
به طور کلی، دوره وصول مطالبات، معیاری برای سنجش مدت زمان لازم برای وصول نقدی مطالبات حاصل از فروش به مشتریان محسوب می شود. دوره وصول مطالبات، کارایی واحد انتفاعی را در وصول وجوه مرتبط با فروشهای نسیه نشان میدهد. علاوه بر این، نسبت مورد بحث می تواند سیاستهای اعتباری واحد انتفاعی را نیز منعکس کند. چنانچه مدت زمان بیشتری به مشتریان فرصت داده شود تا بدهی خود را بپردازند، دوره وصول مطالبات نیز بیشتر خواهد بود. طولانی بودن نسبی دوره وصول مطالبات الزاماًً پدیدهای منفی محسوب نمی شود؛ زیرا سخت گیری بیش از حد در مورد وصول سریع مطالبات می تواند به کاهش فروش منجر گردد. نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت سرمایه در گردش نشاندهنده این است که بین دوره وصول مطالبات و سودآوری شرکتها رابطه معکوس معناداری وجود دارد و مدیران شرکتها می توانند با کاهش دوره وصول مطالبات در حد مطلوب سودآوری شرکت را افزایش دهند.
۲-۱۱-۳- دوره گردش موجودیها – مدیریت موجودی کالا
در حال حاضر، اقتصاد جدید به طور قابل ملاحظهای صنعتی شده است. مشکلات تأمین مالی و ملاحظات سرمایه در گردش باعث شده است که شرکتها از طریق اعمال کنترلهای مناسب، دیدگاه جدیدی نسبت به موجودیهای خود داشته باشند. گزارشها و تحلیلهای آماری به روشنی بیانگر این است که داشتن سطحی بهینه از موجودیها و اعمال کنترلهای مناسب بر موجودیها، از طریق کاهش هزینه سرمایه گذاری در موجودیها و همچنین کاهش هزینه نگهداری موجودیها، امکان پذیر میباشد. از این رو، عرضه و تحویل بهموقع کالاها به مشتریان و همچنین کاهش هزینه نگهداری و سرمایه گذاری در موجودیها یکی از چالشهای مهم مدیران میباشد که این امر از طریق اقدامات مناسب می تواند مرتفع شود (کومار دوتا[۷۰]، ۲۰۰۷).
به طور کلی، دوره گردش موجودیها بیانگر مدت زمانی است که طول میکشد تا کالا فروخته شود. معمولاً کالا را مترادف موجودی جنسی بهکار میبریم و به این تعبیر شامل مواد اولیه، کالای در جریان ساخت و کالای ساختهشده می شود و ملزومات تولید را هم دربر میگیرد. از طرف دیگر، نگهداری موجودی کالا معمولاً بهمنظور جبران نوسانات تحویل کالا و جلوگیری از اتمام بیموقع آن انجام میگردد. دفعات کم گردش کالا، به معنای سرمایه گذاری نسبتاً زیاد در موجودی کالا است (در مقایسه با مبلغ فروش). نگهداری کالا بیش از سطح لازم، باعث حبس منابع مالی در موارد غیر مولد خواهد شد. از طرف دیگر، چنانچه دفعات گردش کالا خیلی زیاد باشد، به معنای آن است که موجودی کالا در سطحی نسبتاً کم و غیر کافی نگهداشته می شود و می تواند به طور مکرر موجب اتمام موجودی و از دست دادن مشتریان بشود.
هدف واحد انتفاعی قاعدتاً باید این باشد که سطح موجودی کالا را در حدی مطلوب نگه دارد که نه باعث به کارگیری منابع مالی در موارد غیرمولد و نه باعث از دستدادن مشتریان شود. همچنین، نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت سرمایه در گردش نشاندهنده این است که بین دوره گردش موجودیها و سودآوری شرکتها، رابطه معکوس معنیداری وجود دارد و مدیران شرکتها می توانند با کاهش دوره گردش موجودیها در حد مطلوب سودآوری شرکت را افزایش دهند (محمدی، ۱۳۸۸).
۲-۱۱-۳-۱- روش به هنگام: یکی از مهمترین رویکردهای مدیریت موجودی کالا
یکی از موضوعاتی که در چند دهه اخیر در صنایع مختلف کشورهای توسعه یافته توجه زیادی به آن شده، موضوع نگهداری انواع موجودیهای مواد اولیه و کالای ساخته شده است. آنچه که تا چندی پیش مطرح بود، لزوم اجرای یک مدیریت کارآمد برای موجودیها، جهت محافظت از آنها در برابر سرقت و ضایعات احتمالی و همچنین به کارگیری یک روش مناسب گردش موجودی بود. نگهداری موجودیها در شرکت باعث تحمل هزینه های سنگینی می شود که هیچ ارزش افزودهای را ایجاد نمیکنند. در پاسخ به این مسئله، سیستم مدیریت به هنگام موجودیها مطرح گردیده که اساس آن، به صفر رساندن میزان موجودیها در شرکت است.
این سیستم سالها است که در کشورهای پیشرفته اجرا می شود و مزایای به کارگیری آن به اثبات رسیده است. با این حال، هنوز این سیستم در صنایع کشورمان به کار گرفته نشده است. سیستم مدیریت به هنگام موجودیها در کنار مزایایی که برای سازمان ایجاد می کند، برای اینکه به خوبی به اجرا درآید نیازمند بستر سازی و ایجاد فضای مناسب و برنامه ریزی بلندمدت است (خدامیپور، ۱۳۸۸).
سیستم تولید به هنگام یک فلسفه مدیریتی است که خاستگاه آن کشور ژاپن است. در این سیستم هیچ مواد اولیهای خریداری نمی شود و هیچ محصولی ساخته نمی شود، مگر در هنگام ضرورت. این سیستم برحذف هر گونه اتلاف، و بهبود مستمر بهره وری تمرکز دارد. استفاده از این سیستم، دارای یک سری مزایایی است که افزایش کیفیت و کاهش میزان موجودی و متعاقب آن کاهش هزینه ها از آن جملهاند. اجرای موفق سیستم به هنگام، نیازمند فراهم آوردن یک سری زیرساختها و مقدمات بوده است و نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.
این سیستم علیرغم مزایایی که دارد، با یک سری محدودیتها رو به رو است که از آن جمله میتوان به عدم استفاده مناسب از آن در همه کشورها اشاره نمود (فاضل و کسائی، ۱۳۷۷).