در این حوزه اختلاط آشکاری بین نقض قانون مداری مقررات اجرایی به دلیل فقدان صلاحیت مقام اداری(نقض شکلی) و تجاوز از حوزه اختیارهای مقرر قانون گذار برای مقام اجرایی ( نقض ماهوی) قابل شناسایی است و دیوان عدالت اداری هر دو مورد را زیر عنوان «تجاوز از حدود اختیارات قوه محریه» ارزیابی می کند. البته، هیئت عمومی در برخی موارد هم عبارت های ناصوابی را به جای « تجاوز از حدود اختیارات» به کار برده است که به لحاظ منطق حقوقی قابل توجیه نیست. برای مثال در رءی شماره ۴۰۹ به تاریخ ۱۴/۱۰/۱۳۸۲ مربوط به « ابطال بخشنامه وزارت نیرو در مورد آب بها یا حق النظاره از چاه های کشاورزی» مخالفت با اختیارات وزیر را از جمله موارد نقض قانون مداری ذکر کرده که بدیهی است که « مخالفت با اختیارات » مفهوم حقوقی ندارد زیرا اختیار یا وجود دارد و عمل اداری با توجه بدان توجیه میشود و یا وجود ندارد.[۲۰۰]
دادنامه شماره ۳۰ مورخ ۱۹/۱/۹۲، که ابطال بند ۳ بخشنامه شماره ۶۰۴ فنی سازمان تأمین اجتماعی در آن مطالبه میشود. دیوان در این رأی نیز اشاره ای به این نکته نمیکند که آیا موضوع درخواست، مصداقی از سوءاستفاده از اختیارات است یا خیر، اما در دادنامه ای که صادر میکند بهنحو ضمنی تصدیق میکند که به نوعی سازمان تأمین اجتماعی در بخشنامه ای که صادر کرده، از اختیارات خود سوءاستفاده کردهاست. چرا که موضوع شکایت، تعیین تاریخ از کارافتادگیِ کلی برای اشخاصی است که مشمول قانون سازمان تأمین اجتماعی میشوند. در نهایت، دیوان چنین تشخیص میدهد که سازمان تأمین اجتماعی و کمیته پزشکیِ آن، حق تعیین تاریخ از کار افتادگی را نداشته و در نتیجه سازمان تأمین اجتماعی در بخشنامه صادره خود، اختیارش را به طرز ناصحیحی مورداستفاده قرار داده است؛ بنابرین میتوان گفت که به طور ضمنی، این بخشنامه، مصداق سوءاستفاده از اختیار است.
در برخی دادنامه های دیگر نیز قانونگذار به موضوع عوامل مؤثر در تصمیم گیری یا عوامل غیرمؤثر در تصمیم گیری اشاره میکند؛ به عنوان مثال، دادنامه شماره ۲۲۰ که در سال ۱۳۷۹ صادر شده یا در دادنامه شماره ۱۲۷ در مورخه ۹/۴/۱۳۸۱ که در آن آمده است در تعیین ضریب ریالی جدول حقوقی ۱کارکنان شرکت راه آهن، باید عوامل مؤثر در معیشت و میزان تورم را و همچنین ضریب موضوع ماده ۳۳ قانون استخدامی کشوری لحاظ می شد، اما بدان توجه نشده است؛ یا در دادنامه شماره ۱۷۶ مورخ ۵/۸/۱۳۷۵ چنین ذکر شده است باید در تعیین فوق العاده شغل و تغییر میزان آن، عوامل مؤثر مورد توجه قرار می گرفت، اما عدم کارایی مستخدم در تعیین فوق العاده مذبور مورد توجه قرار نگرفته است. لذا در رویه دیوان اگر چه عبارت «سوءاستفاده از اختیارات» به صورت صریح مورد اشاره قرار نگرفته، اما قضات در احکام خود به نوعی به این مفهوم نزدیک شده اند.
اما همان گونه که بیان شد، هیئت عمومی در هیچ رأیی به طور صریح به عبارت «سوءاستفاده از اختیارات» اشاره نمیکند. این در حالی است که در بند ۱ ماده ۱۹ قانون سابق دیوان عدالت اداری و بند ۱ ماده ۱۲ قانون فعلی، «سوءاستفاده از اختیارات» به عنوان یکی از جهات کنترل قضایی توسط دیوان عدالت اداری، تصریح شده است. [۲۰۱]
نتیجه گیری
نظارت قضایی، به عنوان یکی از ابزار های کارآمد در حکمرانی خوب در حقوق اداری مدرن نقش مهمی را ایفا می کند. با توجه به گسترش روزافزون و اصطکاک بیش از پیش تصمیمات و اقدامات و صلاحیتهای مقامات اداری با حقوق مردم توجه به این ابزار امری انکار ناپذیر است.در حقوق اداری ایران، قانون دیوان عدالت اداری مهمترین تلاش برای گسترش و کارآمدی این ابزار، شناخت ابعاد و معیارهای مناسب جهت توسعه آن است . از جمله این معیارها که امروز در حقوق اداری مدرن و در بسیاری از کشورها مورد توجه و بسط قرار گرفته است، معیار سوءاستفاده از صلاحیت میباشد.
در حقوق اداری ایران، نظارت قضایی وظیفه دیوان عدالت اداری میباشد. این نهاد در راستای نظارت قضایی از معیارهایی که از روح مواد قانونی و متناسب با نظام حقوقی ایران میباشد بهره میگیرد، از جمله اصل قانونی بودن. در این میان مفهوم سوءاستفاده، به عنوان مفهومی نو بنیاد در برخی اراء شعب مورد استناد قرار گرفته است. اما در تمامی این آرای این مفهوم، صرفا به عنوان یک معیار پذیرفته شده و دارای هیچ گونه چارچوب بندی و شناسه خاص نمیباشد. رسیدگی به این معیار بر اساس قانون دیوان عدالت اداری در حوزه صلاحیتهای هیئت عمومی دیوان عدالت اداری میباشد؛ که همان طور که در بخش های پیش گفته اشاره شد، به علت ناشناخته بودن این مفهوم به معیارهای دیگر استناد میشود.
رویه دیوان عدالت اداری ایران در حال حاضر سوءاستفاده از اختیار را به عنوان یک معیار تنها در متن قانون دیوان عدالت اداری شناسایی میکند و صرفاً در شعب دیوان عدالتاداری جهت رد صلاحیت از خود و ارجاع امر به هیئت عمومی دیوان مورد استفاده قرار میگیرد. هیئت عمومی دیوان عدالت اداری اما تا کنون رأیی که صراحتا به این مفهوم به عنوان علت نقض رأی استناد کند صادر نکرده است مگر در موارد معدود همچون دادنامه شماره ۳۰ مورخ ۱۹/۱/۹۲ که به طور ضمنی به سوءاستفاده مقام اداری از اختیاراتش اشاره میشود.
با بررسی مفهوم سوءاستفاده از اختیار و بیان مشابهت های آن با مفاهیم مطرح شده در فقه و حقوق خصوصی ایران و همچنین تطبیق آن با مفاهیم مشابه در نظام حقوقی انگلیس به عنوان شاخص مطالعه ی تطبیقی میتوان بیان کرد نظریه ی سوءاستفاده از قدرت و صلاحیت، شبیه نظریه سوءاستفاده از حق در حقوق خصوصی است؛ زیرا در هر دو صحبت از اعمال یک حق و یا یک صلاحیت(برحسب مورد) است، برای رسیدن به هدفی غیر از آنچه قانون گذار معین کردهاست
نگرش تطبیقی نظام حقوقی انگلستان و رویه حاکم بر دادگاه های اداری ایران در این پژوهش در نهایت به این امر منتج می شود، که حقوق انگلستان، به عنوان یک نظام حقوقی که رویه ای مستحکم و مستدل در این زمینه دارد، ارائه دهنده معیارهای مناسبی جهت نظارت قضایی و همچنین چارچوب بندی مفهوم سوءاستفاده از اختیارات توسط مقامات اداری میباشد.دادگاه های اداری با تعریف خاص از نهاد عمومی، تقسیم بندی شیوه های متفاوت نظارت قضایی و شناسایی مفهوم سوءاستفاده از اختیار به عنوان یک حقیقت در بسط و گسترش مفاد قانون در راستای جلوگیری از سوءاستفاده از اختیارات مقامات اداری برآمده اند. معیار هایی همچون رعایت انصاف رویه ای ، ارائه دلایل متناسب و استناد به حقایق مرتبط با پرونده همه و همه میتوانند به عنوان مانعی بر سر راه سوءاستفاده مقام اداری از اخیتارات وی باشند؛ کما اینکه مفهوم سوءاستفاده به طور خاص مستلزم شناسایی نیت درونی مقام اداری است که در بسیاری موارد امری دور از ذهن است.
نگرش تطبیقی بر رویه حاکم بر دادگاه های اداری انگلستان و تطبیق مفاهیم بینیادی سوءاستفاده و سایر مفاهیم مشابه آن در دو نظام حقوقی ایران و انگلستان شباهت ها و نقاط مشترک پرونده های نطارت قضایی را آشکار می کند. با بهره گرفتن از این مشترکات میتوان معیارها و استدلال های متناسب با هر دو نظام را استخراج کرد و در رویه دیوان عدالت اداری ایران وارد نمود.