این هزینه ها به منظور رفع مغایرت ناشی از نتایج عملکرد مدیران و انتظارات سهامداران، تحمل میشوند هزینه هایی مثل مخارج نظارت مالکان بر عملکرد نماینده، مخارج التزام و زیانهای باقیمانده را به شرکت تحمیل میکنند، هزینه هایی که ممکن است عملکرد شرکت را به صورت منفی تحت تاثیر قرار دهند.
برای اندازهگیری این نوع تضاد از متغیر هزینه عملیاتی به فروش (درآمد عملیاتی) استفاده میشود. این نسبت را اولین بار انگ،کل و لین در سال ۲۰۰۰ مورد استفاده قرار دادند. این نسبت نشان دهنده چگونگی کنترل هزینه های شرکت توسط مدیر است که هرچه این نسبت بالاتر باشد هزینه نمایندگی نیز بالاتر است یعنی تضاد منافع بیشتر خواهد بود.
با توجه به موارد ذکر شده، فرضیه تحقیق به صورت زیر بیان می شود:
فرضیه: تضاد نمایندگی ناشی از تضاد بین نماینده(مدیر)-کارفرما (سهامدار) (PA) با عملکرد بانکهای ایران رابطه دارد.
۳-۳- متغیرهای پژوهش
اولین گام برای آزمون فرضیه های پژوهش، ارائه تعریف دقیق و مناسبی از متغیرهایی است که امکان اندازهگیری خصوصیات مورد توجه در این پژوهش را میسر میسازد. متغیر، مفهومی است که می تواند مشاهده یا اندازه گیری شود. این اندازه گیری ممکن است به صورت کمی یا کیفی انجام شود. متغیر کمی به متغیری گفته می شود که از نظر کمی تغییر می کند و تفاوتهای ناشی از این تغییرات با استفاده عدد ثبت میشوند. به بیان دیگر، متغیرهای کمی متغیرهایی هستند که انسان می تواند برای آن ها واحد و مبداء اندازه گیری تعیین کند. متغیر کیفی به متغیری اطلاق میشود که تفاوت ناشی از تغییرات آن کیفی است و برای ثبت آن ممکن است از روشهای دیگری غیر از عدد استفاده شود. به بیان دیگر، متغیر کیفی، متغیری است که محقق توانایی اندازهگیری آن را ندارد و ویژگی آن را نمیتواند به صورت مستقیم و به وسیله ارقام ریاضی نشان دهد. برای ثبت مشاهدهها یا اندازه گیریهایی که از این متغیر می شود، از حروف الفبا یا کد استفاده می شود ( علی دلاور، ۱۳۸۴).
علاوه بر این، متغیرها بر اساس نقشی که در تحقیق بر عهده دارند، به دو دسته مستقل و وابسته تقسیم میشوند. متغیر مستقل به متغیری گفته می شود که از طریق آن، متغیر وابسته تبیین یا پیش بینی می شود. در واقع این متغیر توسط پژوهشگر اندازه گیری، دستکاری یا انتخاب می شود. متغیر وابسته، متغیری است که مشاهده یا اندازهگیری می شود تا تاثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و برآورد شود.
۳-۳-۱) متغیر وابسته
متغیر وابسته در این پژوهش، عملکرد بانکهای ایران است، که برای اندازهگیری آن از نسبت بازده دارایی (ROA) استفاده میشود؛ علت انتخاب این معیار برای اندازهگیری عملکرد به شرح زیر است:
سود خالص نشان میدهد که یک بانک چگونه عمل کردهاست؛ اما مشکل اینجا است که در اندازهگیری سود خالص، اندازه بانک مد نظر قرار نمیگیرد و این موضوع منجر میشود که نتوان عملکرد بانکهای مختلف را با یکدیگر مقایسه نمود. یکی از معیارهای اساسی که در بانک به منظور اندازهگیری عملکرد به کار میرود و اندازه بانک نیز در آن لحاظ میشود، نسبت بازده دارایی (ROA) است.
این نسبت از تقسیم سود خالص بر ارزش دفتری داراییها محاسبه میشود بنابرین به عنوان متغیر توضیحی عملکرد به کار میرود. این متغیر نشاندهنده توانایی مدیریت در استفاده بهینه از منابع واقعی سرمایهای و مالی بانک در خلق سود است.
این نسبت خالص سودی را که از به کار بردن کل داراییهای بانک ایجاد میشود ارزیابی میکند. بنابرین کمتر از نسبت بازده سرمایه در معرض انحراف است چرا که اثر نسبی هر نوع عدم دقت در کنار گذاشتن ذخایر پوششدهنده زیان ناشی از وام بر کل داراییها، کمتر از اثر نسبی آن، بر اقلام کوچکتر سرمایه خواهد بود. اختلاف این نسبت بین بانکها، که بر مفاهیم محدودتر دارایی مانند داراییهای درآمدزا (کلیه وامها، پیشپرداختها، سرمایهگذاریها و سپردههای بهرهدار) متکی است، دید وسیعتری نسبت به اختلاف بین بانکها یا تغییرات آن ها طی زمان ارائه میدهد.
۲-۳-۳- متغیرهای مستقل
متغیر مستقل نیز به شرح زیر میباشد:
OES: در این پژوهش تضاد نمایندگی که عبارت است از تضاد بین کارفرما-نماینده به عنوان متغیر مستقل درنظر گرفته شده است. تضاد نمایندگی سازهای است که در شرایط عدم تقارن اطلاعاتی به وجود میآید به عنوان مثال یک کارفرما نمایندهای استخدام میکند در حالی که منافع آن ها همسو نیست. برای اندازهگیری تضاد کارفرما-نماینده در بانکهای مختلف از یک نسبت کارایی به نام نسبت هزینه عملیاتی به فروش (درآمد عملیاتی)، (OES) استفاده میشود.
این نسبت برای اولین بار توسط آنگ و همکاران (۲۰۰۰) برای سنجش هزینه های نمایندگی مورد استفاده قرار گرفت. علت انتخاب این متغیر این است که مدیر تا چه حد توانسته هزینه های عملیاتی شرکت را کنترل کند و با حداکثر کردن ارزش شرکت این تضاد را کاهش دهد به عبارت دیگر هرچه این نسبت بالاتر باشد هزینه نمایندگی بیشتر خواهد بود و بالعکس. بنابرین، افزایش درآمدها به بهای افزایش بیش از حد هزینه های عملیاتی نباید صورت پذیرد. به طور کلی از این نسبت برای ارزیابی کارایی عملیات در بانکهای ایران در کنار نسبتهایی همچون نسبت تسهیلات اعطایی به کل سپردهها، تسهیلات اعطایی به کل داراییها و … استفاده میشود.
هزینه های عملیاتی مربوط به هزینه های ادواری ارائه خدمات متعارف میباشند و به میزان ریسک یا حجم مبادلات بستگی ندارند. هزینه های عملیاتی، از هزینه های قابل کنترل بانکها هستند و کارایی بانکها را تحت تأثیر قرار میدهند. همان طور که ذکر شد، نسبت هزینه یا نسبت هزینه به درآمدها از معیارهای تعیین کارایی مدیریت در سیستم بانکی میباشد. هرچه این نسبت دارای مقادیر کمتر از ۵۰ درصد باشد، نشاندهنده کارایی بهتر در سیستم بانکی است. زیرا در این صورت، درآمدها بیشتر از دو برابر هزینه ها میباشد (شاهچرا، ۱۳۹۰)، و نشان میدهد که مدیر در جهت منافع مالکان و کاهش هزینه های قابل کنترل، گام برداشته است.
طبق بررسی که شاهچرا (۱۳۹۰)، تحت عنوان مقایسه بانکداری در ایران و منطقه خاورمیانه انجام داد به این نتیجه دست یافت که در ایران هزینه های عملیاتی ۷۷ درصد از درآمدهای عملیاتی بوده که نسبت به سایر کشورهای مورد بررسی دارای رتبه اول میباشد. عراق، سوریه، قطر، عربستان و امارات به ترتیب دارای پایینترین رتبهها در هزینه های عملیاتی میباشند. اکثر کشورهای منطقه حدود نیمی از درآمدهای عملیاتی خود را به هزینه های عملیاتی اختصاص دادهاند. خالص درآمد در ایران نیز در مقایسه با سایر کشورهای منطقه به میزان ۲۶/۸ درصد از درآمدهای عملیاتی است که با توجه به هزینه های بالای عملیاتی در سیستم بانکی کشور، جایگاه مناسبی ندارد.
دی جانگ و همکاران[۸۶] (۲۰۰۵) نشان دادند که هرچه این نسبت در بانک پایینتر باشد، بانک کاراتر خواهد بود و عملکرد بهتری خواهند داشت.