در یک مطالعه بر روی نوجوانان افسرده و مضطربی که از مدرسه اخراج شده بودند،آن ها و خانواده شان،محیط خانوادگی شان را دارای به هم پیوستگی و وابستگی کمتر و قابلیت سازگاری و توافق کمتر توصیف کردهاند. نوجوانانی که در خانواده های بی قید و بند بزرگ شدند و درگیری عاطفی کمتری داشتند به طور معناداری در مقایسه با نوجوانانی که در خانواده هایی با درگیری عاطفی زیاد بزرگ شده اند افسرده تر بودند و نشانه های اضطرابی بیشتری را بروز دادند (برنستین، وارن، مسی و توراس، ۱۹۹۹).
جاکوبویتز، هازن، کیوران و هیچنس (۲۰۰۴) به بررسی این موضوع پرداختهاند که آیا آشفتگی مرزهای خانواده در تعاملات کودکان میتواند نشانه های افسردگی و اضطراب در نوجوانی را پیشبینی کند. الگوی عدم پیوستگی و وابستگی (محبت و عاطفه و تماس چشمی و پاسخ هیجانی کم بین اعضای خانواده) و الگوی خانوادگی به هم تنیده میتواند نشانه های افسردگی در نوجوانی را پیشبینی کند. دختران و پسران واکنش های متفاوتی به الگوهای خانوادگی از خود نشان میدهند. دخترانی که الگوی خانوادگی به هم تنیده را تجربه کردهاند نسبت به رشد نشانه های افسردگی آسیب پذیرتر بودند در حالی که پسران مستعد رشد نشانه های بیش فعالی بودند (ویسدم و اگنور، ۲۰۰۷).
هاپس، بیگلان، شرمن، آرتورفریدمن و اوستین (۱۹۸۷) در یک مطالعه فرزندان مادران افسرده با آشفتگی های زناشویی و خانوادگی را با فرزندان مادران افسرده بدون آشفتگی ها زناشویی و خانوادگی مقایسه کردهاند و دریافته اند که فرزندان مادران افسرده با آشفتگی های زناشویی و خانوادگی به طور معناداری تحریک پذیری و کج خلقی بالاتری را نشان میدهند و احتمال این که در دوره نوجوانی نشانه های افسردگی و اضطراب را تجربه کنند بسیار بالاتر است (رستیفوو بوگلز، ۲۰۰۹). تمام این نتایج حاکی از آن است که آشفتگی های زناشویی و خانوادگی ممکن است فاکتور بسیار مهمی در رابطه بین افسردگی والدین و نوجوانان باشد.
نومارا (۲۰۰۲) ناسازگاری و اختلافات خانوادگی (ناسازگاری بین والد-فرزند، پیوستگی و دلبستگی خانوادگی پایین، طلاق) و ریسک آن بر اختلالات روانپزشکی فرزندان والدین افسرده و غیرافسرده را در مطالعه ای مورد بررسی قرار داده است.نتیجه این تحقیق نشان میدهد که افسردگی والدین در مقایسه با ناسازگاری خانوادگی برای رشد افسردگی عمده فرزندانشان نقش مهم تری را ایفا میکند (کلارک و گرین ،۲۰۰۶).
نظریه یادگیری اجتماعی در مورد افسردگی، فرض میکند که رفتار افسرده ممکن است در محیط خانواده تقویت شود (دیوس، شیبر و هاپس، ۲۰۰۰). برای مثال مادران نوجوانان افسرده در مقایسه با مادران نوجوانان غیر افسرده در پاسخ به افسردگی فرزندانشان در طول یک تکلیف حل مسئله نشانه های افسردگی آن ها را تقویت میکنند (شیبر، هاپس، آندرو، آلپرت و دیویس، ۱۹۹۸).
علاوه بر آن مطالعات حاکی از آن است که نشانه های افسردگی در یک عضو خانواده میتواند نشانه های ابراز خشم را در دیگر اعضای خانواده کاهش دهد یا سرکوب کند.برای مثال سطوح بالای افسردگی در نوجوانان، سطوح پایین تعارض و خشم را در دیگر اعضای خانواده نوجوان افسرده به همراه دارد(ددز،ساندرز،موریسون و ربگتز،۱۹۹۲). نوجوانان افسرده ممکن است تقویت کمتری را در مقایسه با نوجوانان غیر افسرده برای رفتار مثبتشان از سوی والدینشان دریافت کنند.برای مثال مادران نوجوانان افسرده به میزان بسیار کمی به فرزندانشان پاداش میدهند و رفتار آن ها را تقویت میکنند و زمینه اضطراب و تشویش را در آن ها فراهم میکنند (کل و رم، ۱۹۸۶).
علاوه بر آن خانواده هایی با یک والد افسرده به انزوا بیشتر گرایش دارند و کمتر احتمال دارد که فرزندانشان را به شرکت در گروههای اجتماعی و فعالیت های بیرون از منزل تشویق کنند که همین امر توانایی فرزندانشان را در رشد
-
- Rubin,K. ↑
-
- Burgess,K. ↑
-
- Fordham,K. ↑
-
- Stevenson-Hind,J. ↑
-
- Chung,J. ↑
-
- Evans,M. ↑
-
- Traub,G. ↑
-
- Restifo,K. ↑
-
- Bogels,S. ↑
-
- – Valesh ↑
-
- – Goldenberg ↑
-
- – Hetherington,E. ↑
-
- – Park,R. ↑
-
- – Stafford. ↑
-
- – Bear,B. ↑
-
- -Patterson,J. ↑
-
- -categorical approach. ↑
-
- -dimensional approach. ↑
-
- Graham,J. ↑
-
- Costello,E. ↑
-
- Conger,J. ↑
-
- Peterson,C. ↑
-
- Storm&Stress. ↑
-
- Rebirth. ↑
-
- Hall,S. ↑
-
- Malinowski,B. ↑
-
- Mead,G. ↑
-
- Benedict,R. ↑
-
- Adams,S. ↑
-
- Erikson,E. ↑
-
- Kaplan,P. ↑
-
- Sadock,V. ↑
-
- Identity crisis. ↑
-
- Self-focus. ↑
-
- Self-presentation ↑
-
- Philips,T. ↑
-
- Pittman,J. ↑
-
- CROZIER,W. ↑
-
- Birdsey,N. ↑
-
- Reznick,B. ↑
-
- Leary,M. ↑
-
- Kowalski,R. ↑
-
- Lutwak,N. ↑
-
- Ferrari,R. ↑
-
- Cheek,M. ↑
-
- Wisdom,J. ↑
-
- Agnor,C. ↑
-
- Sander. ↑
-
- McCarty. ↑
-
- Alloy,L. ↑
-
- Abramsom,L. ↑
-
- Smith,J. ↑
-
- Gibb,B. ↑
-
- Neeren,A. ↑
-
- Winter,R. ↑
-
- Zwinderman,K. ↑