نیز مجرم تلقی می شود چه سخن از اجرای مجازاتها ، مستلزم وجود موضوع ( جرم شرب خمر ) است پس جهل حکمی موجب نمی شود که شخص، عنوان مجرم به خود نگیرد.
جهل موضوعی مرتکب[۳۱]
اگر شخصی جهل ، به موضوعی داشته باشد آیا باز هم جرمی محقق می شود ؟ فرضا شخصی نمی داند مایعی که می نوشد از مسکرات است . وی در واقع عملی مرتکب شده است که در قانون جرم تلقی می شود اما فی الواقع نمی دانسته که ماهیت این عمل چیست ، آیا نوشیدن مشروبات الکلی است یا خیر . آن شخص قصد نوشیدن مسکرات را نداشته است پس نه قصد تحقق جرم داشته و نه قاصد بر انجام فعل مجرمانه بوده است . این وضعیت با جهل حکمی متفاوت است ، چرا که جاهل بر حکم ( در فرض ما ) در موضوع مشتبه نیست.[۳۲] پس آیا می توان جاهل بر موضوع را فاقد قصد مجرمانه یا عنصر معنوی دانست ؟ برای پاسخ به این سوال باید سه فرض را از هم تفکیک کرد :
اول )موردی که مرتکب ، فعلی انجام میدهد که جرم است لیکن گمان می کرد که عمل ارتکابی ماهیتی دیگر داشته و آن جرم نیست . در این صورت عنصر معنوی وجود ندارد و عمل ارتکابی جرم تلقی نمی شود . مانند کسی که قصد نوشیدن آب دارد لیکن اشتباهاً شرب خمر میکند . این شخص مجرم نیست .
دوم )فرضی است که شخص قصد انجام عملی دارد که عنوان جرم دارد ، لیکن در ماهیت عملی که انجام میدهد مشتبه بوده و عملی که واقع شده نیز عنوان جرم دارد . مانند شخصی که فقط قصد ضرب و شتم شخص دیگری را داشته است اما طرف مقابل در اثر ضرب و شتم کشته می شود . یعنی آنچه شخص قصد انجام آن را داشته قتل نبوده بلکه شرب و شتم بوده است و لیکن قتل ، تحقق مییابد ، در این صورت هرچند به نوعی جهل به موضوع وجود داشته است لیکن هر دو موضوع مشتبه و مورد قصد جرم بوده و مرتکب نیز قصد تحقق فعل مجرمانه و جرم را داشته است.
سوم)موردی است که شخص ، قصد انجام عملی داشته است که در قانون جرم شناخته می شود، اما ماهیت آنچه انجام میدهد به دلایلی متفاوت با متعلق قصد وی بوده است و عمل انجام شده نیز جرم نیست . مانند موردی که شخص قصد نوشیدن مشروبات الکلی داشته اما مایعی می نوشد ( مانند نوشابه یا آب میوه ) که چنین عنوانی نداشته است . در اینجا هر چند قصد تحقق فعل مجرمانه وجود دارد اما آنچه واقع شده در قانون عنوان جرم نداشته است . پس در این مورد عنصر مادی و قانونی وجود ندارد و در عدم جرم بودن فعل مذکور نیز تردیدی نیست.
حال با توضیحاتی که داده شد میخواهیم به بررسی وضعیت حقوقی جرائم مادی صرف بپردازیم.
در تعریف جرائم مادی صرف گفته شده است ، جرائمی که با وجود قانون برای جرم شناختن آن و به صرف احراز عنصر مادی تحقق مییابد و نیازی به اثبات قصد مجرمانه یا سوء نیت مرتکب نیست.[۳۳] دکتر هادی حاجیانی در مقاله خود با عنوان ( ماهیت جرم ) به تعریف جرائم مادی صرف چنین انتقادی را وارد ساخته اند : تعریف باید ناظر بر ماهیت باشد و سخن از مرحله اثبات در تحقق مصادیق یک ماهیت ، غیرمنطقی است ، نویسنده مذکور از تحقق و ثبوت جرم بحث میکند لیکن از اثبات سر درآورده است . احراز عنصر مادی شرط تحقق جرم نیست بلکه از شرایط عام اجرای مجازات است . پس چگونه وی اثبات عنصر مادی را شرط تحقق جرم مادی صرف میداند . بهتر بود ایشان تحقق عنصر مادی را می آوردند . با این وجود وی گفته برای تحقق جرائم مادی صرف ، اثبات عنصر معنوی جرم ضرورت ندارد . ایشان بار اثبات را در ثبوت مؤثر دانسته اند که غلطی فاحش است و بهتر بود گفته می شد ، جرائمی که برای اجرای حکم مجازات نیاز به اثبات عنصر معنوی ندارند.[۳۴]
اما گاهی ما در عمل ، مصادیقی از جرائم مادی صرف را مشاهده میکنیم که اصلا عنصر معنوی در آن ها وجود ندارد با این حال مرتکب ، مجازات می شود . مانند صدور چک بلامحل ، عنصر معنوی این جرم تقصیر جزائی است اما در مواقعی چنین تقصیری نیز وجود ندارد ، در هر صورت مجازات اعمال می شود . فرضاً شخصی امضای دیگری را جعل میکند یا در مندرجات چک تغییراتی میدهد و حساب بانکی صاحب چک را خالی میکند . وی که از این اتفاقات آگاه نیست چک در وجه دیگری صادر میکند اما در حساب بانکی وی وجهی نیست و دارنده چک حکم جلب صادر