۲- نتیجه گیری نامطلوب و غیر قابل قبول
۳- افزایش نامعقول هزینه ها
۴- پائین بودن کیفیت خروجی (محصول)
۵- میزان نامطلوب ضایعات
۶- ناتوانی در رقابت با محصولات مشابه
۷- عدم استفاده از حداکثر ظرفیت تولیدی
۸- فعالیت ماشین آلات و تجهیزات در شرایط نامطلوب و غیر استاندارد
۹- ناتوانی در اجرای تعهدات
۱۰- بیکاری ( آشکار و پنهان )
۱۱- مشکلات مدیریتی
۱۲- عدم استفاده از خلاقیت و نوآوری
اهداف پژوهش
با توجه به اهمیت موضوع بهره وری و نقش آن در توسعه یافتگی یا عقب ماندگی جوامع و سازمانها و همچنین با عنایت به نقش بارز و تعیین کننده منابع انسانی در تحقق بهره وری که این تحقیق در نظر دارد پس از مطالعه مدل های نظری ، پژوهشی میدانی انجام داده و از طریق نتایج حاصل از این پژوهش پنجره ای روبه سوی افق های روشن بهره وری نیروی انسانی در صنایع خودرو سازی کشور باز کند . علت انتخاب بخش صنعت ( خودرو سازی ) برای انجام این مطالعه عبارت است از اینکه :
۱- در حال حاضر بخش صنعت ، سهم بزرگی در قلمرو اقتصادی – اجتماعی کشور دارد و این سهم به مرور در حال افزایش است .
۲- صنعت کشور بالغ بر هزاران واحد و میلیونها شاغل را در بر دارد و لذا تحول در این بخش به سرعت و با شدت بر ساختار اقتصادی – اجتماعی کشور تاثئر میگذارد .
۳- با توجه به گزارشات و اطلاعات موجود ، پائین بودن سطح بهره وری یکی از بزرگترین مشکلاتی است که صنعت کشور با آن دست به گریبان است .
۴- با توجه به تغییر نقش خود رو از یک کالای لوکس و تشریفاتی به یک کالای ضروری روز به روز بر اهمیت توسعه صنایع خودرو سازی کشور افزوده می شود .
۵- صنایع خودرو سازی به تبع خود بسیاری دیگر از شاخه های صنایع از جمله صنایع لاستیک ، صنایع رنگ ، صنایع آهن و فولاد ، صنایع شیشه و …. را نیز فعال میکند .
به طور کل مهمترین هدف تحقیق عبارت است از یافتن عواملی که میتواند بهره وری نیروی انسانی شاغل را به طور مثبت تحت تاثیر قرار دهد و همچنین مشخص کردن سهم و اولویت هر یک از عوامل .
سؤالات
بنابر آنچه ذکر شد و با توجه به اهمیت روز افزون مسئله بهره وری در جهان و بویژه در سازمانهای تولیدی و صنعتی از یک سو و نا بسامانی و نامطلوب بودن موقعیت فعلی بهره وری در صنایع کشور از سوی دیگر و با عنایت به نقش قابل توجه نیروی انسانی به عنوان مهمترین و مؤثرترین عامل تولید که میتواند تأثیرات فوق العاده ای را در ارتقاء بهره وری واحدهای صنعتی کشور داشته باشد ، سؤالات مورد نظر در این تحقیق عبارت است از:
۱- آیا توجه به منابع انسانی بر افزایش بهره وری مؤثر است ؟
۲- آیا پرداختهای پاداشها بر اساس شایستگی های افراد در افزایش بهره وری مؤثر است ؟
۳- آیا بهره گیری از دوره های آموزشی جهت نیروی انسانی بر افزایش بهره وری مؤثر است ؟
از آنجا که انجام یک تحقیق علمی مستلزم محدود نمودن مسئله میباشد ، لذا مسئله کلی پائین بودن سطح بهره وری صنایع کشور از یک سو به یکی از عوامل تولید ( یعنی نیروی انسانی ) و از سوی دیگر به یکی از زیر بخشهای اصلی صنعت کشور ( یعنی صنایع خودرو سازی ) محدو شده است . بنابرین مسئله اصلی که این تحقیق در صدد تبیین ابعاد آن است عبارت است از :
چرا بهره وری نیروی انسانی شاغل در صنایع خودرو سازی کشور در وضعیت مطلوبی نیست ؟
با توجه به تعریفی که از مسئله ارائه شد ، مهمترین هدف تحقیق عبارت است از ، یافتن عواملی که میتواند بهره وری نیروی انسانی شاغل در صنایع خودرو سازی کشور را به طور مثبت تحت تاثیر قرار دهد و همچنین مشخص کردن و سهم و اولویت هر یک از عوامل .
« فصل دوم »
بررسی تئوری های مرتبط با متغییرهای اصلی تحقیق
چنانچه بخواهیم این مرور تاریخی را از زمان پی ریزی علم مدیریت به مفهوم امروزی آن انجام دهیم باید با نظرات تیلور در این مورد آغاز کنیم .
فردریک تیلور (( پدر علم مدیریت )) معتقد بود که هدف اصلی مدیریت باید به دست آوردن بیشترین نیک فرجامی برای کارفرما همراه با بیشترین نیک فرجامی برای هریک از کارگران باشد . نیک فرجامی کارفرما نمی تواند سالهای سال پا برجا باشد مگر با نیک فرجامی کارگر همراه گردد . جهت مخالف این سخن نیز درست است این کار شدنی است که آنچه کارگر میخواهد ( یعنی مزد بیشتر ) به او بدهیم در همان حالی که خواسته کارفرما ( یعنی هزینه پایین کار ) را نیز برآورد کنیم .
هیچکس را نمی توان یافت که بخواهد از این موضوع رو برگرداند که برای هر فرد بیشترین نیک فرجامی تنها زمانی پدید میآید که آن فرد به بالاترین درجه کارائی خود برسد یعنی آنکه بزرگترین محصول کار روزانه خود را تولید کند . برای یک سازمان تولیدی پیچیده تر نیز باید این نکته به تمام و کمال روشن باشد که بزرگتریت نیک فرجامی پایدار برای کارگر که در آن کار میکند همراه با بزرگترین نیک فرجامی کارفرما تنها زمانی فراهم میآید که با کوچک ترین ترکیب از کوشش انسانی ، منابع طبیعی و هزینه بکاربردن سرمایه به صورت ماشین آلات ، ساختمان ها و مواردی از این قبیل کار سازمان به پیش برده می شود به طور خلاصه بیشترین نیک فرجامی تنها در پی بیشترین تولید و بهره وری میتواند پدید آورد .
تیلور در تحقق بهبود بهره وری بار اصلی را بر دوش مدیران میگذارد و معتقد است مدیر برای نیل به بهره وری در سازمان باید ۴ وظیفه اصلی را عهده دار شود که عبارتند از :
-
- مدیر باید برای هر بخش از کار دستورها ، قانون ها و صورت بندی هایی را که متضمن بهترین شیوه انجام کار است فراهم آورد .
-
- مدیر باید کارگر را متناسب با نوع کار استخدام کرده و او را آموزش بدهد .
-
- مدیر باید از طریق همدلی با کارگر و استقرار نظام تنبیه و تشویق اطمینان یابد که کارگر آنچه را که آموزش دیده در عمل به کار میبرد .
- مدیر باید مسئولیتهای مربوط به برنامه ریزی و هدایت کار را بر عهده بگیرد .
علیرغم آنکه در نوشته های تیلور تاکیدهای عمده ای بر مقوله بهره وری شده است و به آموزش و انگیزه های مالی به عنوان دو عامل تقویت کننده آن اشاره گردیده اما به نظر میرسد که نگرش او به انسان و عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی یک بعدی بوده است .
تیلور انسان و ماشین را معادل یکدیگر میدانست ماشین ها و حتی به بهترین وجه کار میکنند که خوب نگهداری شوند پس برای کارگران هم باید شرایط مساعد کار را تامین کرد آن ها باید خوب آموزش ببینند و حقوق مناسب دریافت دارند در این صورت به عقیده تیلور کارگران به طور اتوماتیک به بهترین وجه کار خواهند کرد . تصور او از انسان درست نبود . انسان خلاق است احساس و عاطفه دارد و هوشمند است تیلور این ویژگی های اساسی را نادیده گرفته بود به همین دلیل در آمریکا علیه مدیریت علمی جنجال بزرگی به راه افتاد و مدیریت علمی به عنوان شیوه ای غیر انسانی محکوم شد .