مرحله چهارم که از ۲۰۰۱ به بعد شروع شده، توجه به ارزش دانش افراد است. علیرغم آن که منشأ تئوریکی آن، قدیمی است، در مرحله اوّلیه و نوزادی به سر میبرد امّا بسیار امید بخش است؛ زیرا به موضوعات انسانی می اندیشد. سرمایه گذاری در این مرحله مستلزم سرمایه گذاری در افراد، استخدام افراد توانمند و ایجاد محیط های مناسب است (عدلی، ۱۳۸۴، صص۵۶-۵۵).
تعاریف مدیریت دانش
از مدیریت دانش تعاریف مختلفی وجود دارد، اما دقت در تعاریف روشن میسازد که بیشتر تفاوت تعاریف در ظاهر و بیان تعریف است و در اصل همه صاحبنظران بر یک مفهوم واحد از مدیریت دانش تأکید دارند.
دانش عبارت است از “ترکیبی از داده ها و اطلاعات که تجربیات، عقاید و مهارتهای متخصصان به آن افزوده شده که نتیجه آن ایجاد دارایی با ارزشی است که در تصمیم گیری کاربرد دارد” ( چی پای[۴۵]، ۲۰۰۶، ص ۱۰۷).
مدیریت شامل “مجموعه ای از فعالیت ها (از جمله ارزیابی، تعریف و تعیین هدف، توسعه کار تیمی، تخصیص منابع و غیره) میباشد که با هدف اطمینان یافتن از پیشرفتهای کاری، پروژه ای و بهبود کیفی فرآیندها یا تولیدات میباشد”. دانش به عنوان مجموعه ای از قوانین، اصول و اطلاعات ساختاربندی شده که افراد را قادر به تصمیم گیری و حل مشکل می کند، تعریف می شود. بنابرین مدیریت دانش، ” فرآیندی است که با تمرکز و تأکید بر دانش در موقعیت های مشکل یا در یک سیستم به حل مشکل میپردازد” ( اسپکتور و ادموندز[۴۶]، ۲۰۰۲، ص۲).
در یک تعریف مدیریت دانش “مجموعه ای از فعالیت هاست که به شرکت کمک کرده تا دانش را از داخل و خارج سازمان به دست آورد”. مدیریت دانش به فرایند تسخیر تخصصهای جمعی و هوشمندی در سازمان و استفاده از آن ها برای پرورش نوآوری از طریق یادگیری سازمانی مستمر اشاره دارد ( شی و چیانگ،[۴۷] ۲۰۰۵، ص۵۸۵ ).
مدیریت دانش “آگاهی و عمل مدیریت از خلق، انتشار، توزیع و کاربرد دانش برای اهداف استراتژیک سازمان است” (بردرو و لین،[۴۸]، ۲۰۰۳، ص ۱۵ ).
از نظر شاین (۲۰۰۱) “مدیریت دانش فرآیندی است که این امکان را به سازمان میدهد که دانش جدید را به شکل ایجاد، اعتبار و پخش و کاربرد به خدمت گیرد و بدین ترتیب گستره ای از ویژگیهای سازمانی را با قادر ساختن شرکت به عملکرد هوشمندانه تر، بهبود بخشد” ( شاین، ۲۰۰۱، ص۸ ).
نقش و اهمیت دانش
سازمان ها برای تحقق اهداف خود دارای منابع و دارایی های متعددی هستند. برخی از این منابع و
دارایی ها بسیار ارزشمند، یگانه و منحصر به فرد هستند و برای کسب مزیت رقابتی، نقش محوری دارند. «دانش» از جمله این موارد است به طوری که دانش را جانشین نهایی تولید، ثروت و سرمایه پولی می دانند (تافلر،[۴۹]۱۳۷۷). همچنین پیتر دراکر[۵۰] در سال ۱۹۹۳ میلادی بیان نمودکه: “در اقتصاد امروز دنیا «دانش» منبعی همانند و در عرض سایر منابع تولید مثل کار، سرمایه و زمین نیست بلکه تنها منبع اصلی رقابتی عصر حاضر به شمار میآید” (نوناکا، ۱۹۹۶، ص۸۳۳). در واقع دانش تنها منبعی است که در اثر استفاده، از ارزش آن کاسته نشده بلکه بر ارزش آن افزوده می شود ( گلاسر،[۵۱] ۱۹۹۸). داونپورت نیز معتقد است سرمایه گذاری یک سازمان بر روی دانش نسبت به مواد و مصالح سودآورتر است (داونپورت، ۱۹۹۸، ص۱۴ ).
این دانش در رویه ها، دستورالعمل ها، دیدگاه ها، اقدامات، و تصمیمات سازمانی مستقر و مستتر است و آنگاه اهمیت دو چندان مییابد که به محصولات و خدمات ارزشمندی تبدیل شود، بنابرین می توان دریافت که تنها مزیت رقابتی پایدار سازمان، اولاً عبارت است از آنچه می دانند، و ثانیاًً آنکه با چه سرعتی دانسته های خود را به کار می گیرند (کوهن[۵۲]، ۱۹۹۸، صص۳۹-۲۲ ).
ﻣﺒﺎﺣﺜﻲ ﻛﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ داﻧﺶ- ﻣﺤﻮر ﻣﻄﺮح اﺳﺖ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺧﻮاﻫـﺎن ﻣﻮﻓﻘﻴـﺖ در ﺟﺎﻣﻌـﻪ اﻃﻼﻋـﺎﺗﻲ ﺟﻬـﺎﻧﻲ هستند ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ارزش ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ داﻧﺶ ﺧﻮدﺷﺎن را ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻛﺮده و در اﻳﺠﺎد و ﺗﻮﺳﻌﻪ آن ﺗﻼش ﻛﻨﻨـﺪ (راوﻟـﻲ،[۵۳] ۲۰۰۰).
در این راستا سازمان های گوناگونی وجود دارند که ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﻘﺎ و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺧﻮﻳﺶ و اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﺤﻴﻂ رﻗﺎﺑﺘﻲ ﭘﻴﺮاﻣﻮن، ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ اﺟﺮای اﺛﺮﺑﺨﺶ ﻣـﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧـﺶ ﻫـﺴﺘﻨﺪ و اﮔﺮ ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﻧﺘﻮاﻧﺪ داﻧﺶ ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز را در ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻣﻨﺎﺳﺐ آن ﺗﺸﺨﻴﺺ دﻫﺪ در ﻋﺮﺻﻪﻫﺎی رﻗﺎﺑﺘﻲ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﻮاﺟﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﺑـﺎ اﻳـﻦ دﻳﺪﮔﺎه ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ اﺑﺰاری اﺳﺖ ﻛﻪ اﻣﻜﺎن ﺑﻬﺮهﮔﻴﺮی ﻣؤﺛﺮﺗﺮ از داﻧﺶ را در راﺳﺘﺎی اﻫﺪاف و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ ﻓﺮاﻫﻢ آورده و رﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮی ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن را ﻣﻤﻜﻦ ﺧﻮاﻫﺪ ﺳﺎﺧﺖ.
چرخه حیات مدیریت دانش
مدیریت دانش از یک فرایند چند مرحله ای پیروی میکند که شناسایی هر یک از آن ها در درک مدیریت دانش مفید است. این مراحل به صورت زیر است که به چرخه حیات مدیریت دانش معروف است (گوپتا و شارما،[۵۴] ۲۰۰۴، ص۹۰ ):
-
- خلق دانش (تسخیر یا تولید دانش)؛
-
- سازماندهی دانش( اعتبار بخشی دانش)؛
-
- ذخیره ( کد گذاری یا رسمی سازی دانش)؛
-
- توزیع( تسهیم یا انتقال دانش)؛
- کاربرد ( استفاده از دانش).
در هر یک از مراحل عناصری وجود دارد که این مراحل را عملی میسازد که در ذیل به تشریح هر یک از این مراحل می پردازیم.
خلق دانش ( تسخیر یا تولید دانش)
خلق دانش منبع کلیدی نوآوری در هر سازمان میباشد )کروق[۵۵]، ۱۹۹۶، ص ۶۰). عامل حیاتی در بحث مدیریت دانش تولید و انتشار اطلاعات و تفسیر اطلاعات پردازش شده و تبدیل آن ها به دانش است. تولید دانش به توانایی سازمان ها در ایجاد ایده ها و راه حل های نوین و مفید اشاره دارد. سازمانها با توسعه و تجدید ساختار دانش قبلی و کنونی با روش های مختلف به خلق واقعیت و مفاهیم جدید می پردازند. در حقیقت تولید دانش فرایند مهمی است که در آن انگیزه، تلقین، تجربه و شانس، نقش مهمی ایفا میکنند ( لین[۵۶] و دیگران، ۱۹۹۶، ص ۱۲ ).
چندین روش وجود دارد که به وسیله آن ها می توان دانش را برای سازمان تولیدکرد. یکی از بدیهی ترین روشها، استخدام افرادی است که دانش مورد نظر سازمان را با خود به همراه دارند. از دیگر روش های تولید دانش استخدام مشاوران خارجی یا کمک به تولید دانش جدید از طریق حمایت مالی از تحقیقات دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی است، با امید به اینکه مزایایی در آینده عاید سازمان خواهد شد (گوپتا و شارما،[۵۷] ۲۰۰۴، ص۱۳). یکی از روش های تولید دانش تأسیس مراکز تحقیقاتی در سازمان به منظور تولید ایده های جدید و سپس فناوری و تولیدات تجاری است. شرکت هایی مانند موتورولا، و آی بی ام، اقدام به این کار کردهاند (همان منبع، ص ۱۴). یکی از مؤثرترین تئوری ها در تولید دانش سازمانی توسط نوناکا و تاکیوچی (۱۹۹۵) مطرح شد. در تحلیل آن ها، سازمان دانش را با تعامل میان دانش های ضمنی و آشکار تولید میکند. فرایند تولید دانش یک فرایند فردی نیست، بلکه فرآیندی اجتماعی است و چهار حالت دارد: اجتماعی نمودن[۵۸] (پنهان به پنهان)، بیرونی سازی[۵۹] (پنهان به آشکار)، ترکیب[۶۰] (آشکار به آشکار)، درونی سازی[۶۱] (آشکار به پنهان) که در جدول شماره (۲-۲) و (۲-۳) به همراه ویژگی های آن درج شده اند.
جدول شماره (۲-۱): چهار راهبرد نوناکا و تاکیوچی (۱۹۹۵) در تولید دانش سازمانی
به دانش آشکار
به دانش پنهان