مکانیسمهای حاکمیت شرکتی : مبانی نظری حاکمیت شرکتی شامل ۶ مکانیسم مختلف به منظور کنترل هزینه های نمایندگی میباشد:
۱-ساختار مالکیت
۲-ساختار سرمایه
۳-ساختار هیات مدیره
۴-حقوق و پاداش مدیریتی
۵-رقابت در بازار محصول
۶-بلعیدن شرکتها(فضل زاده و همکاران،۱۳۸۹: ۱۰).
اصول حاکمیت شرکتی
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی اصول زیر را برای حاکمیت شرکتی مشخص نموده است:
۱-چارچوب حاکمیت شرکتی باید شفافیت و کارایی بازار را افزایش دهد، مطابق بر قواعد و قوانین باشد و مسئولیت ها را به وضوح در بین واحدهای نظارتی ، قانون گذاری و افراد مجاز تقسیم نماید.
۲-چارچوب حاکمیت شرکتی باید از حقوق سهام داران محافظت نموده و اعمال آن توسط سهامداران را تسهیل نماید.
۳-چارچوب حاکمیت شرکتی باید از برخورد منصفانه با سهامداران شامل سهامداران اقلیت و برون سازمانی ها اطمینان دهد.به تمام سهامداران باید فرصت دریافت خسارت خود از کسانی که حقوق ایشان را ضایع نموده اند داده شود.
۴-چارچوب حاکمیت شرکتی باید حقوق صاحبان سود که به وسیله قانون یا توافقات دوجانبه ایجاد شده است را محترم بشمارد و همکاری بین شرکت و آن ها را در ایجاد ثروت، شغل و تداوم مالی شرکت را تشویق نماید.
۵-چارچوب حاکمیت شرکتی باید اطمینان دهد که موراد با اهمیت در خصوص وضعیت مالی، عملکرد، مالکیت و حاکمیت شرکت به صورت صحیح و مستمر افشا شود.
۶-چارچوب حاکمیت شرکتی باید در خصوص هدایت راهبری شرکت، کنترل مؤثر مدیریت توسط هیات مدیره و پاسخگویی هیات مدیره به سهامداران اطمینان دهد(احمد پور، منتظری، ۱۳۹۰: ۵).
مدل های حاکمیت شرکتی
در ادامه به اختصار به توصیف مدل های حاکمیت شرکتی شناخته شده، شامل مدل بازار، مدل رابطه ای و مدل پیوندی می پردازیم.
مدل بازار
از مشخصات این مدل که ویژه آمریکا، انگلیس، استرالیا، کانادا و چند کشوردیگر است، سهامداران بسیار پراکنده، بازارهای سرمایه نقد شونده، پویایی در تخصیص مجدد سرمایه، چارچوب های قانونی و نظارتی پیشرفته و بازاری فعال برای کنترل شرکت است [۲]. در سطح خرد، هیئت مدیره برای نظارت بر مدیریت، هم بر کمیته های هیئت مدیره و هم برکنترلهای داخلی تکیه میکند. مدیریت بر سرمایه گذاری هایی تمرکز دارد که بازده خوبی نشان دهد و خصوصاًً در کوتاه مدت، ارزش شرکت و قیمت سهام را به حداکثر برساند. سهامداران، عموماً به عنوان ذینفعان اصلی شرکت شناخته میشوند. به طور کلی کسانی که در مدل بازار فعالیت میکنند، تمایل دارند بیشتر بر مبادلات تمرکز کنند تا روابط و به کوتاه مدت توجه کنند تا بلندمدت (گیلان و استراکس[۳]، ۲۰۰۳ ).
مدل روابط[۴]
از مشخصات این مدل که در کشورهایی چون ژاپن، آلمان، ایتالیا، هلند و فرانسه دیده می شود، مالکیت متمرکز و متقابل سهام، بازارهای سرمایه با نقدشوندگی متوسط، فعالیت کمتر در تخصیص مجدد سرمایه، کنترل شرکتی ضعیف تر (غیرفعال تر) و فرایندهای نظارتی قوی هستند.
در سطح خُرد مدیریت شرکت، ظاهراًَ تحت نظارت هیئت مدیره و درعمل تحت نظارت بانک های بزرگ یا شرکت های بزرگ یا سهامداران خانوادگی است. مدیریت شرکت انعطاف ناپذیر است و بیشتر تمایل دارد به سبک متمرکز، فعالیت کند. مدیران که دستمزدی کمتر از مدیران شرکتهای مدل بازار دریافت میکنند، انگیزه های مرتبط با قیمت سهام درکوتاه مدت ندارند و بنابرین کمتر احتمال دارد تصمیمات سرمایه گذاری عجولانه بگیرند یا تنها به دنبال بیشینه کردن خالص ارزش فعلی پروژه ها یا ارزش شرکت باشند. ذینفعان اصلی -اگر نه به طورقانونی، در عمل- معمولاً کارکنانند نه سهامداران.