همچنین یکی از چیزهایی که از انگیزش افراد در خلاقیت می کاهد رسمیت در شغل است صلواتی و فخاریان طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که بین رسمیت و خلاقیت ارتباط قوی منفی وجود دارد به طوری که با افزایش قوانین و مقررات ، دستورالعمل ها و آیین نامه های موجود در سازمان خلاقیت فردی و سازمانی کاهش مییابد و به عکس (صفری ،۱۳۸۵).
مسائل انگیزشی مدت هاست به عنوان منشأ پیچیدگی رفتار و شناخت چگونگی آن مورد تحقیق دانشمندان بسیاری قرار گرفته است . حال باید بررسی شود چه رابطه ای بین خلاقیت و انگیزش وجود دارد مجموعه ای از عوامل سازمانی (بعد رفتاری ) و( بعد ساختاری ) باعث انگیزش کارکنان شده و انگیزه مبنای بسیاری از خلاقیت ها را تشکیل میدهد( آقایی فیشانی ،۱۳۷۷ ) .
خلاقیت و سن
شواهد علمی بر این باورند که خلاقیت از سن تمرد میکند به وسیله هاروی سی لهمان[۳۲] استاد دانشگاه اوهایو مورد تحقیق و تأیید قرار گرفته است . یکی از مطالعات وی بزرگانی را که در زمان خویش ایده هایی که اهمیت جهانی داشته خلق کردهاند ،مورد بررسی قرار داده است . از هزار موفقیت خلاق که پرفسور لهمان ذکر نموده است متوسط سنی که این ابداعات در آن سن واقع گردیده ۷۴سال بوده است . بدیهی است مواردی وجود دارد که تعداد اختراعاتی که به وسیلۀ مخترعین خلاق به وجود آمده با افزایش سن آنان رو به کاهش گذاشته است . لیکن به احتمال قوی توضیح علت این امر مربوط به نیروی محرک نسبی است . از لحاظ انسانی غیر قابل اجتناب است که بعضی افراد پس از کسب موفقیت های متعدد از کوشش بازایستند این افراد پس از آنکه از وضع خود در زمینه حقوق و مزایا احساس امنیت نموده تمایل کمتری به کاربرد همان اندازه کوشش که در هنگام صعود و ترقی اولیه به سوی خلاقیت از خود بروز دادهاند نشان میدهند . بدین ترتیب پیشرفت یک جامعه به سوی رفاه فردی ممکن است آن جامعه را از خلاقیت هایی که با کوشش افراد مسن امکان پذیر است محروم نماید . حتی اگر استعداد ذاتی ما رشد نیابد قدرت خلاقیتمان میتواند سال به سال با سعی و کوششی که در آن زمینه به کار می بریم به رشد خود ادامه دهد . سامرست موام[۳۳] گفته است : «قدرت تصویر با تمرین رشد مییابد و برخلاف اعتقاد عمومی در افراد مسن تر نیرومند تر از جوانان است » (قاسم زاده ،۱۳۷۱).
خلاقیت و خویشتن پنداری
کسانی که خود را کمتر از آنچه هستند ، به حساب می آورند و یا کسانی که خود را بیشتر از آنچه هستند می خواهند به دیگران نشان دهند ، در زندگی اجتماعی موفق نیستند . هر اندازه ، میزان خویشتن داری در کودکان پایین تر باشد ، به همان اندازه ، مضطرب تر هستند و در نتیجه رشد خلاقیت آنان ، دچار وقفه می شود
در تحقیقی که توسط مک کینون انجام گرفته است . افراد خلاق در پاسخ به پرسشنامه صفات گوف تصویر مثبتی از خویش داشته اند . علاوه بر این تصویری که افراد خلاق از خود دارند با افراد کمتر خلاق تفاوتهای دیگری دارد . آن ها خود را مبتکر ، مصمم ، مستقل ، انسان گرا و پرکار معرفی کردند . در حالی که افراد کمتر خلاق با اختلاف زیادی خود را مسئول ، صمیمی ، قابل اطمینان ، روشنفکر ، صبور، با درایت می دانند . این خود اعتقادی مثبت افراد خلاق تا حدی ناشی از احساس تسلط بر وقایع است همچنین اهمیتی که به کار خلاق میدهند . یک ویژگی بارز در مقایسه افراد خلاق با افراد کمتر خلاق جرئت است که منظور یک جرئت فکری است که فرد تلاش میکند کاملاً خودش باشد و تلاش میکند با پرورش توانایی هایش و تحقق نقش خویش به منتهای کمالی که برای او مقدر است برسد (سام خانیان ،۱۳۸۷) .
ولف طی تحقیقی نشان داد که علاوه بر متغیر های شخصی و متغیرهای پی در پی محیطی که بر خلاقیت سازمان تأثیر میگذارند . متغیرهای سازمانی مانند فن آوری ، ساختار ، راهبرد و فرهنگ سازمانی با خلاقیت کارکنان سازمان ، مقدار همبستگی بین ساختار سازمانی با خلاقیت کارکنان سازمان ارتباط معنی داری وجود دارد که تجزیه و تحلیل ارتباط تک تک این عوامل با خلاقیت کارکنان سازمان ، مقدار همبستگی بین ساختار سازمانی و خلاقیت سازمانی نسبت به عوامل دیگر در سطح بالاتری قرار داشت . بنابرین نتایج تحقیقات مختلف مؤید آن است که شکل دهی با تجدید ساختار بدون در نظر گرفتن عامل خلاقیت کارکنان و به ویژه مدیران، امکان پذیر نیست و در صورت توجه به این عامل است که می توان محیطی پویا و خلاق را در راستای تحقق اهداف سازمانی مهیا ساخت . در ادامه در بررسی رابطه بین رسمیت و تمرکز با خلاقیت مدیران ستادی سازمان نشان داده شد که این رابطه ، رابطه ای معنی دار به این صورت که هرچه رسمیت و تمرکز مدیر بیشتر شود خلاقیت کاسته می شود و به عکس (صفری ،۱۳۸۵) .
نظریه های خلاقیت
تاکنون به اجمال پیرامون ماهیت خلاقیت مطالبی ارائه شد اکنون مناسب است به طرح دیدگاه های مربوط به خلاقیت بپردازیم . در خلاقیت نظریه های متفاوتی وجود دارد که هریک به جوانب مختلف خلاقیت پرداختهاند که عبارتند از :
نظریه های فلسفی خلاقیت
– نظریه های جهان باستان
الف – آفرینشگری ( خلاقیت ) به عنوان الهام خدایی :
یکی از قدیمی ترین مفاهیم آفرینشگری دایر بر این است که آفرینشگر ، از الهام خدایی برخوردار است . این مفهوم عمدتاًً به وسیله افلاطون عنوان شد که اعلام داشت ، هنرمند در لحظۀ آفرینش ، به دلیل اینکه در کنترل خود نیست عامل نیرویی برتر می شود .
ب- آفرینشگری به عنوان دیوانگی :
سنت دیگری که به دوران باستان برمی گردد آفرینشگری را طبیعتاً شکلی از دیوانگی تلقی میکند . این دیدگاه خودجوشی و غیر عقلایی بودن ظاهری آفرینش را نتیجۀ جنون میداند (مسدد ، ۱۳۶۹ ) .
– نظریه های جدید فلسفی خلاقیت
الف : آفرینشگری به عنوان نبوغ شهودی :
این دیدگاه آفرینشگری شکلی سلیم و گسترش یافته از شهود است . ایدۀ نبوغ در اواخر دورۀ رنسانس مطرح شد و در مورد نیروهای خلاق مردانی مانند : داوینچی[۳۴] ، و ساری[۳۵] به کار میرفت . بسیاری از متفکران و اندیشمندان به ویژه کانت[۳۶] ، در نقد خرد ناب خود ، آفرینشگری را با نبوغ هم ردیف دانستند . از آنجایی که شخص خلاق مسائل را به گونه شهودی درک میکند لذا قابل پیشبینی نیست و نمی توان فرایند کار او را رسماً آموزش داد.
ب: آفرینشگری به عنوان نیروی حیاتی :
یکی از نتایج نظریه تکاملی داروین[۳۷] این بود که آفرینشگری انسانی ، نمایانگر نیروی خلاق است که در ذات خود زندگی ، نهفته است . بر اساس این دیدگاه نیرویی در انسان پدیدار می شود که آگاهانه آغازگر ابداع بوده و همان نیروی تخیل خلاق است . این نیروی خلاق در نهایت ، نشانگر فرایند سازمان دهنده ای است که در کل زندگی وجود دارد .
ج : آفرینشگری به عنوان نیروی کیهانی :