- ساختار و ترکیب هزینه های فرودگاهی از بخشهای تولیدی و سایر بخشهای خدماتی متفاوت میباشد. در بخشهای تولیدی حجم عمده هزینه ها و بهای تمام شده محصولات مربوط به هزینه های مواد مصرفی مستقیم است و در بعضی از موارد حجم هزینه های نیروی انسانی بسیار پایین میباشد، اما در سیستم فرودگاهی حجم عمده هزینه ها مربوط به هزینه های حقوق و دستمزد کارکنان است. از طرفی رفتار هزینه ها (هزینه های ثابت و متغیر) نیز در این دو بخش متفاوت میباشد. هزینه های خرید و نصب تجهیزات و ماشین آلات (هزینه های ثابت و هزینه های خرید کالاهای سرمایه ای) در بخشهای تولیدی بسیار زیاد میباشد و در بعضی مواقع تا بیش از۵۰% هزینه های تولید محصول و هزینه های دوره را تشکیل میدهند اما در صنعت فرودگاهی عمده هزینه ها مربوط به هزینه های متغیر و هزینه های نیروی انسانی میباشد و هزینه های استهلاک کالاهای سرمایه ای نسبت به سایر هزینه ها درصد کمتری از هزینه ها را به خود اختصاص میدهد.
با توجه به ویژگیها و خصوصیات و همچنین نقاط ضعف سیستمهای هزینه یابی سنتی و از طرفی سیستم مالی و حسابداری شرکت فرودگاه های کشور در ستاد و فرودگاه ها، لزوم توجه، به کارگیری و استفاده از سیستمهایی که بتواند نقاط ضعف و نارساییهای فوق را رفع کند، امری ضروری و اساسی محسوب میگردد. برای این منظور دسترسی به روش های نوین مدیریت هزینه به عنوان یک موضوع اساسی مطرح است و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با توجه به مکانیزمها و ابزارهایی که از ابعاد مختلف در دسترس مدیران قرار میدهد، در این زمینه میتواند بسیار مفید باشد.
سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC)
تحولات و تغییرات شگرفی که به طور کلی از اوایل دهه ۱۹۸۰ در سطح جهان مطرح گردید، باعث شد تا بیشتر سازمانها به این نتیجه دست یابند تا برای بقاء در بازار رقابت و کاهش بهای تمام شده خدمات خود می بایست شیوه ها و فرآیندهای داخل سازمانی خویش را بهبود بخشند و ضمن افزایش مستمر کیفیت، هزینه ها را به نحو قابل قبولی پایین آورند، برای دستیابی به این هدف تجدید نظر در روش های حسابداری و مالی و استفاده از روش های جدید امری اجتناب ناپذیر بود، چون اتکاء به روشها وتکنیکهای سنتی دیگر نمی توانست نیازهای آنان را برآورده کند، و این سازمانها ناگزیر شدند تا در سیستم های حسابداری و بهای تمام شده خویش بازنگری کنند.
این نیاز مبرم از یک طرف و رشد و توسعه دیدگاه های جدید در زمینه حسابداری مدیریت از طرف دیگر، باعث ایجاد تحول در ارائه روش های نوین محاسبه بهای تمام شده گردید. اما توجه جدی محافل دانشگاهی و حرفه ای به این موضوع در دهه ۱۹۸۰ بیشتر جلب گردید. این توجه عمدتاًً بر اثر پیدایش سه سازه اصلی بود: سازه اول تغییرات نوینی که در دنیا جهت معرفی تکنولوژی های مدرن، سیستم های اطلاعاتی هوشمند و مکانیزم های عملیاتی جدید رخ داده بود. سازه دوم، تغییرات فلسفه فکری مدیران سازمانها بود، که جهت افزایش سودآوری، بجای افزایش قیمتهای خدمات خود به عامل کاهش هزینه ها توجه داشتند. عامل سوم تلاش محافل دانشگاهی و نویسندگان حسابداری مدیریت بود، که با توجه به تغییرات وسیع و لزوم استفاده از تکنولوژی های جدید، روش های نوین مدیریت هزینه و هزینه یابی را توسعه دادند. در این میان کوپر و کاپلان ((Kaplan & Cooper نسبت به دیگران تاثیر بسزایی در انعکاس نارساییهای سیستم حسابداری مدیریت داشتند. این نویسندگان معتقد بودند که استفاده از سیستمهای سنتی نه تنها پاسخگوی احتیاجات مدیران نیست، بلکه استفاده از اطلاعات آن ها سبب گمراهی و عدم تصمیم گیری صحیح می شود. تلاش این نویسندگان منجر به پیدایش شیوه جدیدی در روش های مدیریت هزینه، تحت عنوان هزینه یابی بر مبنای فعالیت گردید(Turney,1997).
دیدگاه های سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت
از نظر مراحل تکامل و شکل گیری سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت و همچنین نوع اطلاعات مورد نیاز مدیران در تصمیم گیری ها دو دیدگاه کلی در رابطه با این سیستم مطرح شده است. یکی از این دیدگاه ها مدل مقدماتی سیستمABC است. هدف این دیدگاه فراهم کردن اطلاعات در مورد هزینه فعالیتها و فرآیندها است. دیدگاه دیگری که در این زمینه مطرح است، مدل دو بعدی ABC میباشد. هدف این دیدگاه علاوه بر فراهم کردن اطلاعات در مورد هزینه فعالیت ها و فرآیندها، تهیه اطلاعات غیرمالی درباره فعالیت ها است. به دلیل اهمیت این موضوع و چگونگی رشد و توسعه سیستم ABC ، به تشریح این دو دیدگاه می پردازیم.
مدل مقدماتی سیستم ABC
مدل مقدماتیABC جهت فراهم آوردن اطلاعات بهای تمام شده محصولات و خدمات به کار گرفته شد. اما با توجه به قابلیتهای مفیدی که این سیستم فراهم می کرد، در زمینههای دیگری از جمله کاربرد در تصمیم گیری های استراتژیک، تجزیه و تحلیل هزینه ها، سودآوری خدمات، بهبود فعالیتهای سازمانی، مدیریت و اداره کردن فعالیتها، و تعیین اولویت برای کاهش هزینه ها به کار گرفته شد.
کاربردهای گسترده سیستمABC در واقع ناشی از مزایایی بود، که این سیستم میتوانست برای سازمانها فراهم کند. علاوه بر موارد فوق استفاده کنندگان این سیستم به دنبال دستیابی به اطلاعات اساسی بودند تا با به کارگیری آن بتوانند فرآیندها را بهبود بخشند. گرچه سیستم مقدماتی ABC با فراهم کردن اطلاعات مفید و اساسی بسیاری از مشکلات مدیران را در تصمیم گیری ها حل نمود، اما به کارگیری این سیستم نارساییهایی نیز داشت که استفاده از آن را محدود می کرد، و آن تک کاربردی بودن این سیستم بود. یعنی اگر این سیستم برای هدف خاصی، مثلاً بهبود داخلی سازمان طراحی می گردید، نتایج آن برای دستیابی به سایر اهداف کاربردی نداشت. این موضوع تا حد زیادی کارایی مدل مقدماتیABC را محدود می کرد (Turney,1997).
محدودیت دیگر مدل مقدماتیABC، عدم ارائه اطلاعات مستقیم در مورد هزینه ها و فعالیتها، خصوصاًً در مورد هزینه های سربار و چگونگی تسهیم این هزینه ها بود. از آنجا که در مدل مقدماتی ABC هزینه های سربار بر اساس حوزه های هزینه کلی تسهیم میشوند، بنابرین هزینه ها بر اساس هر فعالیت به طور جداگانه تعریف و شناسایی نمی گردند و مستقیماً بر فعالیتها تاثیر نمی گذارد. این مسئله، ضمن عدم ارائه اطلاعات در مورد فعالیتها، باعث خواهد شد که نتوان اطلاعات عملی درمورد بهبود عملکردها و نتایج را کسب کرد. این نقاط ضعف مدل مقدماتیABC منجر به ارائه دیدگاه دوبعدی این سیستم گردید.
مدل دو بعدی سیستم ABC
انتظار از سیستم ABC برای فراهم کردن اطلاعات عملیاتی در مورد فعالیتها منجر به پیدایش دیدگاه دیگری در این زمینه شد، که به نام مدل دو بعدی ABC مطرح گردید. این سیستم جهت فراهم کردن اطلاعات با هدف ایجاد یک فرایند بهبود دائمی برای فعالیتهای داخل و خارج از سازمان طراحی گردید. این روش دارای دو دیدگاه اصلی است که عبارتند از:۱) دیدگاه تخصیص هزینه و۲)دیدگاه فرآیندی. در شکل شماره(۳-۱) این دو دیدگاه نشان داده شده است.
هدف هزینه
منابع سازمانی
فعالیتها
مبنای هزینه
سنجش عملکرد
دیدگاه فرآیندی
دیدگاه تخصیص هزینه
شکل شماره (۲-۲) مدل دو بعدی سیستم ABC
منبع:(Turney, P ”Activity Based Costing” Kogan Page,1997)