اهداف و مقاصد ارزشی شامل دو بخش عمده به نام های مشتریان و شرکا و تشریح منافعی که هر یک از آن ها از مدل کسب و کار به دست می آورند می شود . تعریف اهداف و مقاصد ارزشی به طور خودکار آنچه را که شرکت قرار نیست به مشتری ارائه کند معرفی خواهد کرد. یک مدل کسب و کار همچنین باید اهداف و مقاصد ارشمندی برای شرکای تجاری به همراه داشته باشد . این اهداف بایدبه اندازه کافی قوی و مناسب باشند تا باعث تحریک شرکا به شرکت در فرایند خلق ارزش بشود . عامل ارتباط بین شرکت با مشتریان بر اساس محصولات و خدمات پایه ریزی می شود . این کار باعث اجرایی شدن اهداف ارزشی و خلق سود تضمین شده برای مشتریان می شود . سومین عامل یک مدل کسب وکار معماری خلق ارزش است . شرکت باید تصمیم بگیرد در چه بازاری قصد خدمات رسانی دارد . بازار ها میتوانند بر اساس جغرافیا ، آمار جمعیتی ، ویژگی های فیزیولوژیکی و… تقسیم بندی شوند . تصمیم گیری در مورد حضور و عدم حضور در یک بازار نیز در این بخش صورت میگیرد . معماری ارزش شامل منابعی است که شرکت میتواند به واسطه آن ها طرح ها و فعالیت های خاصی را برنامه ریزی و هماهنگ سازی کند . همچنین نوع معماری میتواند نمایانگر درجه دوام و مقاومت مدل کسب و کار باشد . همچنین تعیین کننده فعالیت هایی است که میتواند با امکانات درونی و یابا برون سپاری انجام شود . مدل درآمدی شامل توصیف روش هایی است که شرکت برای تحصیل درآمد مورد استفاده قرار میدهد . کسب و کار میتواند منابع درآمدی مختلفی داشته باشد . روش درآمدی مختلط باید با دقت گزینش شود و موجب تداوم فروش و حفظ روند رشد شود (سمیع زاده ، ۱۳۹۰، ص۳۴) .
چارچوب توصیف ماسانل در سال۲۰۱۰ میلادی توسط ماسانل و ریکارت پیشنهاد شده است . آن ها با بهره گرفتن از قانون “علت و معلول ” اجزاء مدل کسب و کار یک سازمان را انتخاب های آن سازمان (علت) و پیامدهای آن انتخابها (معلول) پیشنهادکرده اند (عماد زاده،۱۳۹۱،ص ۶) .
بررسی حوزه عملکرد دو چارچوب توصیف استروالدر و ماسانل
دوتعریف متفاوت از مدل کسب وکار ارائه و اجزاء متفاوتی را برای آن پیشنهاد کردهاند . همچنین جایگاه مدل کسب وکار در سازمان و رابطه آن با استراتژی را از دو دیدگاه متفاوت مشاهده میکنند . مقایسه این دو چارچوب توصیف نشان می دهدکه حوزه عملکرد آن ها متفاوت است . حوزه عملکردچارچوب توصیف استروالدرکاملاً در سطح معماری سازمان قرار گرفته است. اما حوزه عملکرد چارچوب توصیف ماسانل از سطح برنامه ریزی شروع می شود و به سطح معماری سازمان ختم میگردد . در واقع انتخابها در سطح برنامه ریزی و پیامدهای انتخابها در سطح معماری سازمان واقع میگردد و چرخه های بالندگی ، لایههای استراتژی و مدل کسب و کار سازمان را به هم ممزوج می نمایند. در دیدگاه ماسانل ، انتخاب مدل کسب وکار مناسب سازمان ، استراتژی ، سازمان میباشد (عماد زاده،۱۳۹۱،ص ۷) .
جدول (۲-۲) نُه سنگ بنای مدل کسب وکار ماخذ استروالدر (۲۰۰۴)
ارکان
سنگ بنای کسب وکار
شرح
محصول
ارزش قابل ارائه
نمای یک لیازمحصولات وخدمات یک شرکت است که برای مشتری دارای ارزش هستند.
واسط مشتری
مشتری هدف
بخشی از مشتریان هستندکه یک شرکت میخواهد به ارائه ارزش به آن ها بپردازد.
کانال توزیع
ابزاری است برای در ارتباط بودن با مشتری
ارتباط
نوع پیوندی که یک شرکت بین خود ومشتری ایجادکرده را توصیف میکند.
مدیریت زیر ساخت
پیکربندی ارزش
چیدمان فعالیتها و منابع ضروری در خلق ارزش برای مشتری را توصیف میکند.
قابلیت
توانایی اجرای الگویی تکرار پذیرازاقداماتی است که درخلق ارزش برای مشتری ضروری هستند.
شراکت
یک موافقتنامه همکاری داوطلبانه بین دو یا چند شرکت با هدف خلق ارزش برای مشتری است.
جنبههای مالی
ساختارهزینه
نمایش تمامی تمهیدات به کار گرفته شده در مدل کسب وکاربراساس پول است.
مدل درآمدی
روش کسب درآمد یک شرکت ازطریق جریانهای درآمدی مختلف را توصیف میکند.
۲-۳-۴ ) الگوهای طراحی کسب و کار
در این بخش به شناسایی و بررسی جمله چارچوب مدل کسب و کار فابر[۲۰]،MAPIT،IDEA VISOR،FBBM و چارچوب دینامیک پرداخته می شود .
الگوی فابر چارچوبی را برای طراحی مدل کسب و کار ارائه نموده اند که شرکتها را قادر خواهد ساخت بهترین مدل کسب وکار را با توجه به شرایط بازار و در چهار بعد خدمات ، سازمان ، مالی و فناوری طراحی نمایند . در این چارچوب ، مسئله اصلی که مورد توجه قرار گرفته این فرض است که با توجه به تغییرات رو به گسترش محیط ، طراحی مدل های کسب و کار در حال پیچیده تر شدن است . به عنوان مثال ، در آینده هریک از شرکا باید قادر به انجام وظایف بیشتری بوده تا بتوانند در جایگاه ی که قرار می گیرند به خوبی به ایفای نقش بپردازند. آن ها باید قادر به پرکردن شکافهای حاصل باشند و بتوانند در ارائه عقاید و نظرات کارشناسی مورد نیاز این صنعت که مرتبا ًدر حال تغییر است ، با یکدیگر همکاری نمایند ( فابر ، ۲۰۰۳، ص ۲۰۱) .
الگویMAPIT ، که از ۵ واژه , Market, Actor Product, Influence , Transactionگرفته شده ، توسط متلی و پدرسون به منظور درک شرایط ساختاری ، استراتژیها ، نقش و وظایف کسب و کار ارائه شده است. در بعد بازار به تفکیک ، دانش مورد نیاز بازار، فنی و مشخص نمودن حوزه کسب وکار/ ارزشهای مشتری ، بعد دست اندرکاران به مدلهای هزینه و درآمد و مقیاس و محدوده اقتصادی ، بعد محصول به انواع محصول شامل فیزیکی ، اطلاعاتی و خدمات و پیچیدگی محصول شامل توانایی متمایز سازی بازار خرید و تولید آنلاین ، بعد تأثیر به اثرات حاصل از ارتباطات شبکه ، اعتماد حاکم و وابسته ، رابط قبلی ، روابط شخصی و اطلاعات ناموزون و بعد معاملات به ریسک معاملات ، استاندارد نمودن معاملات ، تکرر معاملات پرداخته می شود ( گریس گارد[۲۱] ، ۲۰۰۳ ،ص ۱۳۹) .
الگوی IDEA : واژهIDEA از حروف اول این چهار ماژول گرفته شده است . این چارچوب پس از بررسی ماژولهای ۴ گانه شناسایی ، طراحی ، ارزیابی و جمع آوری ، مدل کسب و کار را از ۲ بعد زنجیره ارزش و مالکیت ، بررسی میکند .
ماژول شناسایی[۲۲] : نام این ماژول از لغت گرفته شده است. در این مرحله فناوری جدید مورد شناسایی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته تا مدلهای کسب و کار جدید بر اساس فناوری جدید طراحی شود. با توجه به آنکه مدلهای کسب و کار بر اساس مفروضات مکانیسمهای صنعت ساخته میشوند و تا این مفروضات تغییر نکنند ، نیازی به تغییر مدلهای کسب و کار آن وجود ندارد . بنابرین اولین گام ، شناسایی نوآوری در فناوری صنعت و کارساز تغییر مفروضات است .