سپس پاسخ میدهند : « اگر آن را جرم بدانیم بعید نیست که بتوانیم حکم ماده ۸۵۲ را در مورد سقط جنین ، با بهره گرفتن از ودحت ملاک « نسبت به اتلاف بارور شده » نیز تسری دهیم و بگوییم ملاک اصلی در سقط جنین از بین بردن چیزی است که عادتاً در آینده می توانسته یک انسان باشد و این ملاک در این مورد ( اتلاف نطفه بارور شده در خارج رحم ) نیز وجود دارد .
ولی باید توجه داشت که از نظر کیفری نمی توان مجازات سقط جنین را در مورد اتلاف نطفه بارور شده موجود در خارج رحم به وحدت ملاک اعمال کرد ؛ زیرا بر خلاف مقررات حقوقی ، تفسیر مقررات جزایی و توسعه آن علیه متهم به کمک ملاکگیری ، جایز نیست و بر طبق اصل کلی در استخراج معانی عبارات نمی توان از شعاع یک تفسیر محدود ، فراتر رفت . بنابرین اتلاف نطفه موجود در لوله آزمایشگاه را نمی توان به سقط جنین تشبیه کرده و آن را از این حیث جرم تلقی کرد . ولی آیا می توان بدون توسل به تشبیه فوق نفس عمل مزیور را با توجه به مقررات کیفری جرم تلقی نمود ؟ پاسخی که به نظر میرسد منفی است ، زیرا کودک آزمایشگاهی پیش از انتقال به رحم حرکت و زندگی ندارد و روح در آن حلول نکرده است و عنوان انسان زنده بر آن اطلاق نمی گردد تا بتوان مقررات مواد کیفری را نسبت به اتلاف و تضییع آن شامل دانسته و این عمل را جرم تلقی کرد. نتیجه آنکه با عدم تحقق جرم ، در صورت اتلاف و تضییع نطفه بارور شده ، عنصر اصلی موضوع ماده ۸۵۲ فراهم نبوده و نمی توان بر مالکیت او نسبت به موصی به و سپس انتقال آن به وارث او ، ابراز نظر کرد.
بدیهی است چنانچه در آینده مقررات خاصی دایر بر جرم تلقی کردن این عمل وضع گردد ، احتمال قابلیت اجرای ماده ۸۵۲ نسبت به مورد بحث بعید نخواهد بود . ( شهیدی ، م ، همان ) .
در تدوین مقررات قانونی تلقیح مصنوعی نکات زیر را باید مورد توجه قرار گیرد . ( مهرپور ، ح ، همان ) .
-
- تلقیح اسپرم مرد به همسر خود یا ترکیب آن با تخمک همسر در خارج از رحم و بعد قرار دادن آن در رحم علی الاصول مانعی ندارد و بچه حاصل از این عمل نسبش به مردو زن میرسد و از همه حقوق و تکالیف فرزندی برخوردار است .
-
- تا هنگامی که بتوان زن و شوهر را معالجه کرد و موجبات بارداری آن ها را از یکدیگر فراهم نمود ، نباید سراغ گرفتن اسپرم یا تخمک دیگری رفت .
-
- در صورت تجویز یا تلقیح اسپرم و تخمک دیگری ، تنها این عمل برای مرد و زنی که مدتی با هم زندگی زناشویی داشته و بچه دار نشدهاند و خواستار فرزند هستند صورت گیرد و نه برای زن مجرد و بدون شوهر .
- در صورت مجاز شدن اصل عمل از دادن اسپرم و تخمک ناشناس به زن و شوهر عقیم طالب فرزند باید خوددداری شود . نطفه و گیرنده آن باید مشخص باشند تا از اختلاط نسل و نسب جلوگیری شود .
۵-در صورت عقیم بودن مرد و درخواست تلقیح اسپرم مرد بیگانه به همسر او نباید به صرف عدم صدق زنا ، آن را مجاز دانست ، بلکه باید ابتدا مسأله نسب و احکام آن را در این خصوص حل کرد و آنگاه آن را مجاز دانست ، بر آن آثار قانونی مترتب کرد ( که ظاهراًً در نظام حقوقی ما چنین امری امکانپذیر نیست ) یا حداقل مسأله حضانت و ولایت قانونی را با موافقت و تعهد شوهر زن به حکم قانون به او داد و مسأله محرمیت و مانعیت نکاح بچه با شوهر زن را نیز به لحاظ فرزند زن بودن و حکم قرابت رضاعی پیدا کردن میتوان مشخص نمود.( اشاره شد که دکتر شهیدی حکم قرابت رضاعی را برای مانعیت نکاح منتفی میدانست .)
ولی مسأله توارث بین فرزند با دهنده نطفه و ممنوعیت نکاح ا او علیالقاعده به جای خود باقی است . بعلاوه از شوهر زن نیز ارث نمیبرد ؛ چون ارث یک جعل شرعی قانونی است و به موج نسب یا سبب برقرار میشود . در هر صورت با در نظر گرفتن همه این نکات می توان آن را مجاز شمرد و ضوابط و آثارش را بیان کرد و اگر به این ترتیب قابل حل نباشد باید آن را ممنوع دانست .
فصل سوم : قاعده فراش در حقوق امامیه
مبحث اول : نسب طفل حاصل از القاح مصنوعی به وسیله اسپرم شوهر
در این مورد مناقشهای نیست : خواه عمل تلقیح به وسیله شوهر انجام گرفته باشد یا به وسیله شخص اجنبی و همچنین اعم از اینکه زوجین از این عمل مطلع باشند یا هر دو یا یکی از آن ها از انجام عمل تلقیح بیاطلاع باشند ، زیرا قانونگذاری در اعتبار رابطه نسبی امری اضافه بر آنچه که عرف در این خصوص لازم میداند شناسایی نکرده است و فقط در پارهای موارد به جهت رعایت بعضی از مصالح اجتماع ، تصرفاتی در تعیین حدود نسب به عمل آورده است ؛ مثلاً مطابق ماده ۱۱۶۷ ق . م « طفل متولد از زنا ملحق به زانی نمیشود . » بنابرین چون عرف تکون طفل از نطفه دیگری را منشأ ایجاد رابطه نسبی میان آن ها میداند . یعنی طفل را فرزند صاحب نطفه میداند و میان او و طرفین نفطه رابطه نسبی برقرار می کند ، اعم از اینکه نطفه از مجرای طبیعی به رحم زن منتقل شده باشد یا به وسیله آلات و وسایل مصنوعی ، و از سوی دیگر به لحاظ اینکه در این مورد ماده قانونی بر خلاف نظر عرف وجود ندارد ، باید بر این نظر بود که در مورد تلقیح اسپرم شوهر و ایجاد طفل بر اثر این عمل ، رابطه نسبی قانونی و شرعی میان طفل و زوجین برقرار میشود و طفل حاصل به لحاظ نسب ملحق ا ایشان خواهد بود . ( همان ) .
ایشان به اشکالی که ممکن است قانونگذار برای اثبات نسب ، آمیزش و نزدیکی زوجین را معتبر دانسته ، پاسخ داده است که قبلاً راجع به شروط اجرای قاعده فراش ذکر نمودیم ، آمیزش و مقاربت جنسی در الحاق طفل به زوجین موضوعیت نداشته و صرفاً به عنوان مقدمه رسیدن نطفه زوج به رحم زن اعتبار شده است ، به همین جهت است که طفل متولد از تفخیذ زن و شوهر از نظر قانونی و شرعی منتسب با زوجین است . با توجه به توضیحات فوق روشن میشود که کلمه « نزدیکی » در ماده ۱۱۵۸ ق . م به منظور بیان فرد شایع و مصداق معمول ذکر گردیده است و قانونگذار در مقام بیان انحصار ایجاد رابطه جنسی مشروع از طریق آمیزش طبیعی نبوده است . ( همان ) .
حقوق تطبیقی
در حقوق فرانسه و در قانون فعلی آن کشور ، در زمینه تلقیح مصنوعی مقرراتی پیشبینی نشده است ؛ ولی کمیسیون اصلاح قانون مدنی که به ریاست یکی از دانشمندان معروف حقوق به نام ژولیو دولاموندایر( Julliot cle la morandere )تشکیل شده بود پیشنهاد کرد در بند دوم ماده ۴۹۰ طرح پیشنهادی اضافه گردد که « اگر به هر وسیله ثابت شود طفل از راه تلقیح مصنوعی ، خواه اسپرم شوهر و خواه شخص بیگانه با رضایت کتبی شوهر به وجود آمده است نفی ولد پذیرفته نمیشود . »
هر چند طرح کمیسیون مذبور اصولاً به علت مخالفت مجلسین سنا و ملی فرانسه به تصویب نرسیده و معلق مانده است ، عملاً بر حسب رویه متداول طفل حاصل از لقاح مصنوعی با اسپرم شوهر که در زمان زوجیت متولد ، یا نطفهاش در زمان زوجیت منعقد است. ( علوی قزوینی , سید ع )
تا اینکه قانون « تولید مثل با کمک پزشکی » در سال ۱۹۹۴ میلادی تصویب شد . و تغییراتی نیز در حقوق مدنی جهت مسامحه در امر تولید مثل به وجود آمد .