پیشفرض نرمال بودن توزیع داده ها: برای اطمینان از نرمال بودن توزیع داده های به دست آمده از پرسشنامه رضایت از زندگی، آزمون کولموگروف- اسمیرنوف مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این آزمون در جدول ۴-۱۳ ارائه شده است.
جدول ۴-۱۳: آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای اطمینان از نرمال بودن توزیع نمرات متغیر رضایت از زندگی
متغیر
Z اسمیرنف
سطح معناداری
رضایت از زندگی
۶۷۲٫
۸۹۸٫
همان طور که در جدول فوق نشان داده شده است، داده های به دست آمده از اجرای پرسشنامه رضایت از زندگی دارای توزیع نرمال هستند (آزمون کولموگروف- اسمیرنوف در متغیر رضایت از زندگی معنادار نمیباشد). بنابرین پیشفرض نرمال بودن توزیع داده ها رعایت شده است.
پیشفرض همگنی واریانسها: مفروضه همگنی واریانسهای متغیر رضایت از زندگی با بهره گرفتن از آزمون لون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمون در جدول ۴-۱۴ ارائه شده است.
جدول ۴-۱۴: آزمون لون برای اطمینان از همگنی واریانسهای متغیر رضایت از زندگی
متغیر
F
درجه آزادی ۱
درجه آزادی۲
سطح معناداری
رضایت از زندگی
۰۰۳٫
۱
۱۴
۹۵۴٫
همان طور که مشاهده میشود نتایج نشان داد که آزمون لون معنیدار نمیباشد (۹۵۴/۰ P= ،۰۰۳/۰= (۱۴،۱)F) که نشان دهنده این است که واریانسها همگن هستند. بنابرین آزمون تحلیل کوواریانس برای مقایسه پسآزمون رضایت از زندگی قابل اجراست. نتایج تحلیل کوواریانس در جدول ۴-۱۵ ارائه شده است.
جدول ۴-۱۵: مقایسه پسآزمون رضایت از زندگی در دو گروه با کنترل اثر پیشآزمون
منابع تغییرات
Df
F
P-value
ضریب اثر
توان آماری
پیش آزمون
۱
۵۰٫۴۱۹
۰۰۰٫
۷۹۵٫
۱٫۰۰۰
گروه
۱
۴۱٫۳۷۱
۰۰۰٫
۷۶۱٫
۱٫۰۰۰
خطا
۱۳
کل
۱۶
با بهره گرفتن از داده های جدول فوق میتوانیم به بررسی فرضیه دوم تحقیق بپردازیم. همان طور که در جدول فوق مشاهده میشود نتایج به دست آمده از مقایسه پسآزمون متغیر رضایت از زندگی در دو گروه با کنترل کردن اثر پیشآزمون حاکی از این است که پس از شرکت در جلسات رواندرمانی پویشی کوتاه مدت به شیوه گروهی، نمره رضایت از زندگی افرادی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آنهایی که در گروه گواه جایگزین شده بودند، افزایش معناداری داشته است (۰۰۰۵/۰ P<، ۳۷۱/۴۱ = (۱٫۱۳)F). همان طور که مشاهده میشود سطح معناداری به دست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس کمتر از نقطه بحرانی تحقیقات علوم انسانی یعنی ۰۵/۰ میباشد، بنابرین فرض صفر رد و فرض خلاف یا همان فرض پژوهشگر تأیید میگردد. بنابرین فرضیه دوم تحقیق نیز تأیید میشود.
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی رواندرمانی پویشی کوتاه مدت به شیوه گروهی بر کاهش بحران هویت میانسالی و افزایش رضایت از زندگی میانسالان انجام شد. برای این منظور از جامعه میانسالان ساکن شهر مشهد نمونهای به حجم ۱۶ نفر انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش ۱۲ جلسه رواندرمانی پویشی کوتاه مدت به شیوه گروهی را دریافت کردند، اما برای اعضای گروه گواه مداخله خاصی ارائه نشد. برای سنجش میزان بحران هویت میانسالی و رضایت از زندگی آزمودنیها در مرحله پیشآزمون و پسآزمون از پرسشنامه بحران هویت میانسالی (ICQ) و مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (۱۹۸۵) استفاده گردید و اطلاعات حاصل از این پرسشنامهها با بهره گرفتن از روشهای آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از این بود که شرکت در جلسات رواندرمانی پویشی کوتاه مدت به شیوه گروهی باعث کاهش بحران هویت میانسالی و افزایش رضایت از زندگی میانسالان میگردد. در ادامه نتایج به دست آمده در تحقیق حاضر به تفصیل ارائه میگردد و در ارتباط با دیدگاه ها و پژوهشهای مربوط به بحث گذاشته میشوند.
فرضیه اول:
روان درمانی پویشی کوتاه مدت گروهی به طور معناداری باعث کاهش نشانه های بحران هویت میانسالی در گروه ازمایش نسبت به گروه کنترل میشود.
به منظور آزمون این فرضیه از تحلیل کوواریانس استفاده شد. همان طور که در جدول ۴-۱۲ مشاهده میشود، نتایج نشان داد که پس از شرکت در جلسات رواندرمانی پویشی کوتاه مدت به شیوه گروهی، نمره بحران هویت میانسالی افرادی که در گروه آزمایش شرکت داشتند، نسبت به آنهایی که در گروه گواه جایگزین شده بودند، کاهش معناداری داشته است. بنابرین رواندرمانی پویشی کوتاهمدت به شیوه گروهی، موجب کاهش بحران هویت میانسالی در میانسالان میشود.
این یافته تحقیق با نتایج تحقیقات کاظمیان (۱۳۸۶)، محمد، جزایری، دولتشاهی، رضایی و پورشهباز (۱۳۸۷)، لواسانی، عاطف وحید، اصغرنژاد و فرزاد (۱۳۸۸)، رضایی، محمدخانی و دولت شاهی (۱۳۸۸)، اسمیت (۲۰۰۸)، دیجونگ و همکاران (۲۰۰۱)، ماینا، فورنر و بوکتو (۲۰۰۵) و گالاگر- تامپسون و استفان (۱۹۹۴) که به تأثیرات مثبت رواندرمانی پویشی کوتاهمدت بر کاهش بحران هویت میانسالی و افزایش سلامت روانی میانسالان اشاره کردهاند، همخوانی دارد.
مطالعات تحولی نشان دادهاند وقتی افراد تغییرات مرتبط با افزایش سن و تغییرات عمده در محیط را تجربه میکنند، ممکن است نگرشی که نسبت به خود دارند و عزت نفس آن ها تضعیف شود، اگرچه همه افراد این پدیده را تجربه نمیکنند. رویدادهایی مورد انتظاری که به وقوع نپیوسته اند مانند امکانات و تجربیاتی که فرد آرزو داشته، اما نتوانسته است به آن دست یابد یا کودکی که هرگز نتوانسته به دنیا بیاورد، در میانسالی بسیار با اهمیت و اضطراب آور میشوند. این رویدادها، از طریق مکانیزم مقایسه اجتماعی توانایی تاثیرگذاری بر عزت نفس فرد را به دست میآورند که زمینه به وجود آمدن بحران هویت میانسالی را فراهم میکند (لاچمن، ۲۰۰۴).