“
علاوه بر رابطه مستقیم رسانه جمعی با عتماد اجتماعی، میتوان یک رابطه غیر مستقیم نیز بین اعتماد و رسانه قائل شد، بهاین معنی که رسانه های جمعی میتوانند از طریق تأثیر گذاشتن بر سایر عواملی که با اعتماد مرتبط هستند، به طور غیر مستقیم نیز بر میزان اعتماد افراد تأثیر بگذارند. به عنوان احساس امنیت اجتماعی؛ عام گرایی، تعهد اجتماعی و ارزیابی مثبت از محیط از جمله عوامل مرتبط با اعتماد اجتماعی هستند (گیدنز، ۱۳۷۸؛ چلبی ۱۳۷۵؛V.Shah, ، ۱۹۹۸).
یکی از کارکردهای رسانه های جمعی، نظارت بر محیط است. افراد به واسطه اطلاعات دریافتی از رسانه به ارزیابی محیط پیرامون خود می پردازد. یکی از مهم ترین این تصورات که گرینر در نظریه کاشت رسانهای از آن به عنوان یکی از بارزترین اثرات رسانه ها یاد کرده، احساس امنیت و یا ناامنی است و این احساس با اعتماد رابطه دارد.
اطلاعات دریافتی از رسانه های جمعی ما را در ارزیابی شرایط موجود، تصمیم گیری و ارضای حس کنجکاوی یاری میکنند. همین امر یکی از علل اصلی تحرک روانی و یا به قول فیسک تحرک ذهنی می شود. حاصل این تحرک روانی، افزایش مبادله و تعامل بین افراد و در نتیجه عام گرایی در نگاه پاسونزی و کمک به شکل گیری جامعه مدنی در قالب مفهوم گستره عمومی از نگاههابرماس است که در کل نقش مؤثری بر افزایش اعتماد اجتماعی در بین افراد دارد.
کارکرد دیگر رسانه های ارتباط جمعی، ایجاد همبستگی اجتماعی است. همبستگی اجتماعی منشأ روابط عاطفی، تعهد عام و اعتماد اجتماعی است (چلبی، ۱۳۷۵).
مک کوایل معتقد است پیدا کردن بینش راجع به اوضاع و احوال دیگران، همدلی اجتماعی، همذات پنداری با دیگران و کسب احساس تعلق، یافتن مبنایی برای گفتگو، تعامل اجتماعی، پر کردن جای یک همراه واقعی در زندگی، کمک به اجرای نقشهای اجتماعی و توانا ساختن فرد بهایجاد پیوند با خانواده، دوستان و جامعه، از خدماتی است که رسانه ها ارائه میدهند و از آن طریق میتوانند همبستگی اجتماعی را تحکیم نمایند. (مک کوایل، ۱۳۸۰)
بهاین ترتیب رسانه های ارتباط جمعی از طریق کاهش انزوای اجتماعی و تقویت احساس مشترک با اعضاء جامعه، موجد نوعی احساس تعلق میشوند، به طوری که هویت جامعهای در رأس سایر هویتها قرار می گیرند؛ در نتیجه تعهد عمومی تقویت شده و این نیز به دنبال خود باعث افزایش اعتماد اجتماعی در جامعه می شود (چلبی، ۱۳۷۵)
بنابر بحثهای صورت گرفته و بیان تعاریف اعتماد می توان گفت آن چه در یک رسانه مهم و تاثیر گذار است، اعتمادی است که یک رسانه بین خود و مخاطبین خود ایجاد میکند.
«در صنعت ارتباطات، هیچ چیز مهم تر از جلب اعتماد مخاطبین و ایجاد اعتماد نسبت به رسانه ها نیست. اگر سازمانها و مؤسسات ارائه کننده اطلاعات و آرا و حتی سازمانهای عرضه کننده تفریحات و سرگرمیها، فاقد باور پذیری باشند یا نتوانند اعتماد توده مردم را به دست آورند، تداوم فعالیتشان با دشواری مواجه خواهد شد. ارتباطات، همانند رفتار انسانی در یک جامعه مدنی، باید صلاحیتها و شایستگیهای لازم را داشته باشد تا مردم بتوانند برای آن ارزش قائل شوند. در صنعت ارتباطات و مراکز تولیدی و توزیعی آن، از قبیل اتاقهای خبر، هیئتهای تحریریه، شوراهای طرح و برنامه، استدیوهای تلوزیونی، ایستگاههای رادیویی، شرکتهای تبلیعاتی، سازمانهای روابط عمومی و مراکز فیلم سازی، این مسئله هر روز با جدیت بیشتر و در لابه لای مسائل روزمره رخ می کند و در کیفیت کار تاثیر میگذارد». (جعفری نژاد، بررسی برخی از حیطههای اخلاق حرفهای و رسانه)
تضعیف اعتماد اجتماعی
تضعیف اعتماد اجتماعی یکی از اثرات نامطلوب رسانه ها میباشد. اعتماد اعضای جامعه به یکدیگر، سرمایه اصلی تعامل اجتماعی است؛ تعاملی که برای رفع نیازهای زیستی و اجتماعی اعضای جامعه صورت میگیرد، لذا تضعیف این اعتماد مشکلات عدیدهای را در مراودات اجتماعی و تأمین خواستههای افراد ایجاد خواهد کرد. اما درهر صورت ممکن است اعتماد اجتماعی تضعیف شود که یکی از عوامل آن، ترویج انحرافات اجتماعی از طریق رسانه ها است. زیرا ذکر انواع انحرافات از رسانه ها و اعلام رشد سرسام آور آن، منجر بهایجاد روحیه سوء ظن و شک نسبت به سایر افراد جامعه می شود و احتمال وقوع این انحراف را از سوی تک تک اعضای جامعه تقویت می کند و روحیه اعتماد عمومی را تضعیف میکند، در نتیجه تعامل اجتماعی دچار اختلال می شود.
«انعکاس انحرافات اجتماعی علاوه بر سست کردن اعتماد اجتماعی، موجب عدم احساس تعلق جمعی می شود و روابط اجتماعی افراد را دچار مشکل میکند.
رسانهای کردن جرائم بر نهاد خانواده نیز اثرات مخربی دارد، به طور نمونه پدران و مادران را نسبت به رفتار فرزندانشان بدبین میکند، چرا که والدین احتمال میدهند که انجام این انحراف اجتماعی که از طریق رسانه منعکس شده است، در مورد فرزندان جوان خانواده وجود دارد، این نگرش منجر به تضاد و ناسازگاریهای خانوادگی خواهد شد.
رسانه ها گاه با انعکاس آمار و ارقام اغراق آمیز جرائم، میتوانند اعتماد اجتماعی را نسبت به نظام سیاسی تضعیف نمایند به طور نمونه انعکاس پرونده های کلان اختلاسهای عمومی و یا پرونده های مربوط به رابطه میان حاکمیت و مردم میتواند منجر به سلب اعتماد گردد.
هر چند نمی توان ضرورت برخورد قوی با متخلفان را در هر سطح و نهادی انکار نمود، اما رسانهای کردن این گونه حوادث به بی اعتمادی مردم از حکومت منجر شده و اقتدار و مشروعیت مدیران صالح نظام را نیز از بین برده و در نتیجه نظام سیاسی کشور، کارکرد کنترلی و پویایی خود را از دست خواهد داد.» (http://rasane89.blogfa.com)
مدیریت رسانه و تاثیر آن بر حریم خصوصی
انسانشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی میگویند نیاز به حریم خصوصی، امری بسیار ریشهدار و فطری است که تنها به انسان محدود نمیشود؛ بنابرین، جدایی حوزه خصوصی از گستره عمومی به یک معنا، پیشینهای به امتداد حیات انسانی دارد.
“